شمارهٔ ۷۳۳: ای به رخت هر نفس مهر دل ما فزون

نوشته جامی در دیوان اشعار جامی فصل غزلیات بخش فاتحة الشباب

ای به رخت هر نفس مهر دل ما فزون

وجهک «شمس الضحی » نحن له عابدون


ابرو و قد خوشت صورت «نون والقلم »

نقش خط دلکشت معنی «ما یسطرون »


خامه ابداع را چون الف قامتت

نامده یک حرف خوش بر ورق کاف و نون


کس حرکت با سکون جمع ندیده ست ازان

با حرکات خوشت رفت ز جانم سکون


کوهکن از بیستون ساخت به صنعت ز سنگ

من شدم ای سنگدل کوه بلا را ستون


حاصل بی حاصلان چیست جدا از درت

جانی و صد گونه درد چشمی و صد قطره خون


در ز صدف دور ماند شهر گهر از کان جدا

حسرت لعلت نرفت از دل جامی برون


نظر خود را بنویسید

نظرات