شمارهٔ ۷۸۷: شدم بهر تو خاک راه خوبان

نوشته جامی در دیوان اشعار جامی فصل غزلیات بخش فاتحة الشباب

شدم بهر تو خاک راه خوبان

یکی زین سو خرام ای شاه خوبان


ز خورشید رخت جز پرتوی نیست

فروغ عارض چون ماه خوبان


نباشد جز دلی آیینه آیین

نظرگاه دل آگاه خوبان


همین عشق است و بس بر موجب حسن

نکویی خواه عز و جاه خوبان


گرانی گو ببر جان زانکه کردم

حریم سینه منزلگاه خوبان


مرا از هر چه در عالم سری بود

نهادم آن هم اندر راه خوبان


ز دولتخواهی توست اینکه جامی

بود پیوسته دولتخواه خوبان


نظر خود را بنویسید

نظرات