شمارهٔ ۸۴۳: رمید آن آهوی مشکین ز من آه

نوشته جامی در دیوان اشعار جامی فصل غزلیات بخش فاتحة الشباب

رمید آن آهوی مشکین ز من آه

نای عنی غزال کنت اهواه


خدا را ای صبا آگاهیم ده

که آن آهو کجا دارد چراگاه


ز ما بگریخت چون مشکین غزالی

الا یالیت شعری این مرعاه


نیارم شرح کردن آنچه دیدم

من از نادیدن آن نازنین ماه


ز خونین اشک من دانند مردم

وان لم اشک مما کنت القاه


منم در انتظار او شب و روز

نشسته گوش بر در چشم بر راه


ز طیب زلف او عطر کفن برد

چو شد با خاک جامی طاب مثواه


نظر خود را بنویسید

نظرات