شمارهٔ ۸۶۲: سلام الله ما ناحت حمامه

نوشته جامی در دیوان اشعار جامی فصل غزلیات بخش فاتحة الشباب

سلام الله ما ناحت حمامه

لفقد الالف او جادت غمامه


علی اکناف واد فیه حلت

سعاد بالسعادة والسلامه


اگر در نامه درد دل نویسم

شود گلگون ز آب دیده نامه


وگر با خامه سوز سینه گویم

علم بیرون زند آتش ز خامه


همه عالم به طعن عشقبازی

زبان بگشاده بر من خاصه عامه


نیاید قصه دوری به پایان

ولو قلنا الی یوم القیامه


پشیمان شد ز لاف عشق جامی

ولکن لیس تجدید الندامه


نظر خود را بنویسید

نظرات