شمارهٔ ۸۷۰: باری دگرم کش به جفا داغ به سینه
نوشته جامی در دیوان اشعار جامی فصل غزلیات بخش فاتحة الشباب
باری دگرم کش به جفا داغ به سینه
تا مرهم پیشینه شود داغ پسینه
هیهات که شایسته غم های تو گردد
تا دل نشود پاک ز غل سینه ز کینه
پیش آ که به بر گیرمت ار طالب عشقی
کین درد سرایت کند از سینه به سینه
گنجی ست دل من که ز پیکان تو دارد
صد گوهر سیراب به هر کنج دفینه
دل جای غم توست نگه دارش از اغیار
شرط است ز شاهان جهان پاس خزینه
جانم سوی تن ز آرزوی خال تو آمد
چون مرغ که آید به زمین از پی چینه
تا یار کند میل غزل های تو جامی
از خون جگر رنگ کن اوراق سفینه