شمارهٔ ۸۷۱: رسید یار طریق جفا رها کرده

نوشته جامی در دیوان اشعار جامی فصل غزلیات بخش فاتحة الشباب

رسید یار طریق جفا رها کرده

گره ز ابرو و برقع ز روی وا کرده


نموده همچو گل از غنچه پیرهن ز قبا

هزار پیرهن صبر را قبا کرده


فشانده رشحه خوی از رخ و غبار از زلف

شمیم سنبل و گل همره صبا کرده


کشیده خط خطا بر من و نیارم برد

گمان که رای صوابش درین خطا کرده


ولی ز لطف عمیمش امید می دارم

که خط عفو کشد بر خطای ناکرده


صفای مشرب آن چشمه زلال نگر

که صد کدورت ما دیده و صفا کرده


نکرد توبه ز عشق تو جامی آخر عمر

چه جای توبه ز کاری که عمرها کرده


نظر خود را بنویسید

نظرات