شمارهٔ ۹۴۵: خسته زخم عشقم ای ساقی

نوشته جامی در دیوان اشعار جامی فصل غزلیات بخش فاتحة الشباب

خسته زخم عشقم ای ساقی

لا طبیب لها و لا راق


باده غم‌زدا فکن در جام

انه رقیتی و تریاقی


دردنوشان چو درد من دیدند

حیث اجری الدموع آماقی


بس که راندند خون دل ز مژه

فاض اقداحهم کاحداقی


ای که با ابروی خمیده خویش

زیر این سقف نیل‌گون طاقی


بی‌تو بیش از حد است جامی را

محنت هجر و درد مشتاقی


شمه‌ای با تو گفتم و رفتم

قس علی ما سمعته الباقی


نظر خود را بنویسید

نظرات