شمارهٔ ۹۴۶: صدای آن غژکم کشت و شکل آن غژکی

نوشته جامی در دیوان اشعار جامی فصل غزلیات بخش فاتحة الشباب

صدای آن غژکم کشت و شکل آن غژکی

که شور مجلس عشاق شد ز پر نمکی


ز پرده بشری می زند نوا لیکن

رسد به گوش من آواز سبحه ملکی


دمید صبح یقین از فروغ جام ای شیخ

ز زهد خشک چرا مانده در حجاب شکی


ز سعد و نحس فلک دم زند منجم شهر

ز بزم عشرت ما دور باد آن فلکی


عروس عشق تو را دایه شد نمی دانم

که شیر ذوق ز پستان او چرا نمکی


سحاب مکرمت و آب رحمتی جانا

ولی چه سود که بر کشتزار ما نچکی


هزار بلبل خوشگوست جامی آن گل را

یکی بنال نه آخر ازان هزار یکی


نظر خود را بنویسید

نظرات