غزلیات

نوشته جامی در دیوان اشعار جامی بخش واسطة العقد

غزلیات

شمارهٔ ۱: انماالله اله واحد شمارهٔ ۲: بینمت ای خرد به کار تو گم شمارهٔ ۳: ای نامزد به نام تو درنامه قبول شمارهٔ ۴: دی گذشتیم برآن دلبرو گفتیم دعا شمارهٔ ۵: نَفَحاتُ وَصلکَ اَوقَدَت جَمَرات شَوقکَ فِی الحَشا شمارهٔ ۶: خط دمید از لب نوشین تو شیرین دهنا شمارهٔ ۷: از لعل تو عمت العطایا شمارهٔ ۸: گر نیابم بویی از وصل تو در گلزارها شمارهٔ ۹: بندم به سینه دمبدم از سیم مژگان تارها شمارهٔ ۱۰: چرخ کبود هرشب و رخشان ستاره‌ها شمارهٔ ۱۱: کؤوس الراح دارت خذ ید الساقی و قبلها شمارهٔ ۱۲: شراب لعل باشد قوت جان‌ها قوت دل‌ها شمارهٔ ۱۳: رفیقان خاک نجد است این نگه دارید محمل‌ها شمارهٔ ۱۴: قومی به هوای حج در قطع بیابان‌ها شمارهٔ ۱۵: مجلس پیر مغان است و پر از باده سبوها شمارهٔ ۱۶: بساط سبزه فکندند کوه و صحرا را شمارهٔ ۱۷: جز شمع کافوری مخوان آن سرو سیم اندام را شمارهٔ ۱۸: ای خط تو کرده رقم از مشک لوح سیم را شمارهٔ ۱۹: بنازم آن سوار نازنین را شمارهٔ ۲۰: بی تو از جان ملالت است مرا شمارهٔ ۲۱: ای کرده نهان شرم جمال تو پری را شمارهٔ ۲۲: بر آستان تو عزیست خاکساران را شمارهٔ ۲۳: زاهدا چند به طاعات مراعات مرا شمارهٔ ۲۴: کیست کز خون پر رقم بیند رخ زرد مرا شمارهٔ ۲۵: رو ای صبا و بگو یار دلستان مرا شمارهٔ ۲۶: نه کوی دوست هوای چمن گذاشت مرا شمارهٔ ۲۷: اژدهای عشق زد زخمی عجب بر دل مرا شمارهٔ ۲۸: ای فکنده عزت حسنت به صد خواری مرا شمارهٔ ۲۹: ماه من گر عیان کند خود را شمارهٔ ۳۰: تا دیده ام چو گل به ته پیرهن تو را شمارهٔ ۳۱: سبکدستی کن ای ساقی بده رطل گران ما را شمارهٔ ۳۲: نشست اشک روان زنگ محنت از شب ما شمارهٔ ۳۳: بیاکه تا ز تو ای مه تهیست منزل ما شمارهٔ ۳۴: ای خاک ته کفش تو کحل بصر ما شمارهٔ ۳۵: ما مرید راه عشقیم و جوانان پیر ما شمارهٔ ۳۶: کشته خنجر عشق است دل زنده ما شمارهٔ ۳۷: ای پریرخ مرو از خانه ما شمارهٔ ۳۸: سرود مجلس درد است آه و ناله ما شمارهٔ ۳۹: نهال قد تو آمد عصای پیری ما شمارهٔ ۴۰: نکرده قید غزالی گره گشایی ما شمارهٔ ۴۱: غم نیست کافتد از تن فرسوده سر جدا شمارهٔ ۴۲: کجاست منزلت ای گنج دیریاب کجا شمارهٔ ۴۳: خوش آن منزل که ماهی باشد آنجا شمارهٔ ۴۴: مرا هر لحظه زخمی بر دل از پیکان او بادا شمارهٔ ۴۵: ز چیست تفرقه مولوی ز جمع کتب شمارهٔ ۴۶: بود پاک از رنگها بی شیشه نور آفتاب شمارهٔ ۴۷: بده به رسم صبوح ای حریف جام شراب شمارهٔ ۴۸: ابر تنک زند به زمین نرم نرم آب شمارهٔ ۴۹: فی ایمن الزمان اتی احسن الکتاب شمارهٔ ۵۰: گرم رسد ز زنخدان تو هزار آسیب شمارهٔ ۵۱: عن وصفک ضاقت العبارات شمارهٔ ۵۲: ای دو گیسوت شب قدر و برات شمارهٔ ۵۳: ساقیا چند ذکر موت و حیات شمارهٔ ۵۴: زهی عشق تو را بر کفرو دین پشت شمارهٔ ۵۵: یا انیس القلوب فی الخلوات شمارهٔ ۵۶: ما رند و عاشقیم و نظرباز و می پرست شمارهٔ ۵۷: گنج جمالی و کاینات خرابت شمارهٔ ۵۸: پیش ازان دم که قلم نقش کند حرف نخست شمارهٔ ۵۹: گدای کوی خرابات پل برهنه چراست شمارهٔ ۶۰: گفتم به قامتت ز کجی خوشتر است راست شمارهٔ ۶۱: بی جمالت صوت مطرب مایه درد و غم است شمارهٔ ۶۲: چشم منی بر همه کس روشن است شمارهٔ ۶۳: رخت روز طرب را بامداد است شمارهٔ ۶۴: بیا که دل ز غمت خون و دیده پر خون است شمارهٔ ۶۵: گوهر عشق تو را دل صدف است شمارهٔ ۶۶: آنچه در عشق توأم دمبدم است شمارهٔ ۶۷: دلم رابا کس آرامی نمانده ست شمارهٔ ۶۸: خانه دل خراب کرده توست شمارهٔ ۶۹: لاله بین در بیستون چون غرق خون افتاده است شمارهٔ ۷۰: مشکین خطی که روز رخش را شب آمده ست شمارهٔ ۷۱: طره عنوان جمال تو چو جیم افتاده ست شمارهٔ ۷۲: جانم از عشق تو در ورطه بیم افتاده ست شمارهٔ ۷۳: ساقی بیا که قصر بقا در تزلزل است شمارهٔ ۷۴: این همه خونخواریم زان نرگس خونخواره چیست شمارهٔ ۷۵: بی تو شبم را اثر روز نیست شمارهٔ ۷۶: زبان در دهان ترجمان دل است شمارهٔ ۷۷: دل خطت را رقم صنع الهی دانست شمارهٔ ۷۸: ساقی ما که دی به کف می داشت شمارهٔ ۷۹: طوبی که به سدره سربلند است شمارهٔ ۸۰: پشتم از بار بلا خم شده است شمارهٔ ۸۱: دولتم نیست که باشم به سخن دمسازت شمارهٔ ۸۲: بر لبم آهی نمی آید که دودآمیز نیست شمارهٔ ۸۳: به کوی عزلتم ویرانه ای هست شمارهٔ ۸۴: غنچه همچون دهان تنگ تو نیست شمارهٔ ۸۵: از تو بر دل‌ها کمین‌ها نیک نیست شمارهٔ ۸۶: ای که سلطان خیالت کرده در جان منزل است شمارهٔ ۸۷: زآهم آتش به خانه افتاده ست شمارهٔ ۸۸: تو را ز دوست بگویم حکایت بی پوست شمارهٔ ۸۹: زهی به نسخ گل آورده خط بناگوشت شمارهٔ ۹۰: مقام عارف عالی مقام بی وطنیست شمارهٔ ۹۱: بستان ز شکوفه پر از انوار تجلی ست شمارهٔ ۹۲: تا از گل تو سبزه برون آمدن گرفت شمارهٔ ۹۳: پا نه به طرف باغ که گل زیر دست توست شمارهٔ ۹۴: جانم ز غمت به لب رسیده ست شمارهٔ ۹۵: زمی تلخ سبویی که به دست آمده است شمارهٔ ۹۶: چندم از خویش جدا خواهی داشت شمارهٔ ۹۷: به بزم زنده دلان ذکر دی و فردا نیست شمارهٔ ۹۸: در دلم زآتش تو داغ بس است شمارهٔ ۹۹: نه دل بی تو ز جانی دور مانده ست شمارهٔ ۱۰۰: نکرد لطف تو کاری و وقت کار گذشت شمارهٔ ۱۰۱: یار بر دیده راه کرد و گذشت شمارهٔ ۱۰۲: آنچه در چشمم ز یار و طلعت زیبای اوست شمارهٔ ۱۰۳: با داغ تو چو لاله دلم خویش برآمده ست شمارهٔ ۱۰۴: به خدا غیر خدا در دو جهان چیزی نیست شمارهٔ ۱۰۵: یار اگر شبرو و عیار بود باکی نیست شمارهٔ ۱۰۶: چون کمر بسته مه من به سفر بیرون رفت شمارهٔ ۱۰۷: آن ترکمان پسر که دل ما نشان اوست شمارهٔ ۱۰۸: مردم چشمم ز تو خالی بس است شمارهٔ ۱۰۹: ای سنبل مشکین زده سر از گل رویت شمارهٔ ۱۱۰: نه چنان گرفت خانه به دل من آرزویت شمارهٔ ۱۱۱: سبزه نو که ز گلزار رخت سر زده است شمارهٔ ۱۱۲: چون تو ماهی در همه آفاق نیست شمارهٔ ۱۱۳: هیچ کس نیست که حیران شده روی تو نیست شمارهٔ ۱۱۴: بلبل چو مطربان به غزلخوانی آمده ست شمارهٔ ۱۱۵: رنگ رخت ز تاب تب ای سیمبر شکست شمارهٔ ۱۱۶: سرو گل اندام من طرف کله برشکست شمارهٔ ۱۱۷: وقت گل شد بزم عشرت بر لب جو خوشتر است شمارهٔ ۱۱۸: دودم از سینه که گرد آمده بالای سر است شمارهٔ ۱۱۹: به باغم بی رخت تسکین محال است شمارهٔ ۱۲۰: یا از زبان دوست شنو داستان دوست شمارهٔ ۱۲۱: شنیده ام که به گل بلبل سحرخوان گفت شمارهٔ ۱۲۲: ساقیا می ده که صحرا سبز و بستان خرم است شمارهٔ ۱۲۳: برفت یار و مرا در فراق خویش گذاشت شمارهٔ ۱۲۴: ترک شیرین شمایلی که مراست شمارهٔ ۱۲۵: هنوز یک گل تو از هزار نشکفته ست شمارهٔ ۱۲۶: به عشق آن پیر عالمگیر گشته ست شمارهٔ ۱۲۷: چیست آن زلف سیه پیش رخت کافروخته‌ست شمارهٔ ۱۲۸: جلوه حسن تو کجاست که نیست شمارهٔ ۱۲۹: دلنواز ز من خسته جگر بازمایست شمارهٔ ۱۳۰: یار دروغ وعده بیباک من کجاست شمارهٔ ۱۳۱: آنکه گل را غیرت از لطف تن او خاسته ست شمارهٔ ۱۳۲: جمال عشق قدیم است و مابقی محدث شمارهٔ ۱۳۳: مرا نیست بر خوردن باده باعث شمارهٔ ۱۳۴: می کند عشق تو تاراج دل و دین الغیاث شمارهٔ ۱۳۵: یار اگر در بست بر رویت چه باشی در حرج شمارهٔ ۱۳۶: چنین که سالک ما می نهد قدم کج مج شمارهٔ ۱۳۷: به مهر و ماه فلک کودکیست بازی سنج شمارهٔ ۱۳۸: ای ز تو قیل و قال ما همه هیچ شمارهٔ ۱۳۹: قد بدا نور فالق الاصباح شمارهٔ ۱۴۰: هر لحظه نمایی به لباس دگرم رخ شمارهٔ ۱۴۱: برآ به پای خرد گرد آن برآمده کاخ شمارهٔ ۱۴۲: می رسد از دولت عشقم مدد شمارهٔ ۱۴۳: خوش آن که شد به دلی از مضیق حرص آزاد شمارهٔ ۱۴۴: زاده عشقی هم ازو خواه زاد شمارهٔ ۱۴۵: نام خود را عاشق صادق کنم سویت سواد شمارهٔ ۱۴۶: آنان که دست رد به رخ ما نهاده‌اند شمارهٔ ۱۴۷: آنان که در فسون محبت فسانه اند شمارهٔ ۱۴۸: لعل لب تو اشک مرا خون ناب کرد شمارهٔ ۱۴۹: جلوه گل رخت از طره چون سنبل کرد شمارهٔ ۱۵۰: هر کس که سود چهره به راه تو سود کرد شمارهٔ ۱۵۱: دوش در حلقه زلف تو دلم جا می‌کرد شمارهٔ ۱۵۲: چه لطف بود که شیرین شمایل من کرد شمارهٔ ۱۵۳: حسن تو راه امید و بیم زد شمارهٔ ۱۵۴: به طرف باغ عجب دلکش است سایه بید شمارهٔ ۱۵۵: کجا شد آنکه شب آن مه به خانه من بود شمارهٔ ۱۵۶: ساقی بیار می که گل از غنچه رو نمود شمارهٔ ۱۵۷: ترانه های تحیت سرودهای درود شمارهٔ ۱۵۸: هر که از میکده عشق تو بویی شنود شمارهٔ ۱۵۹: خوش آن مقام که در وی دلی فرود آید شمارهٔ ۱۶۰: پرتو روی تو بر باده گلفام افتاد شمارهٔ ۱۶۱: چه سود آن تیشه کِش بر سنگ دست کوهکن می‌زد شمارهٔ ۱۶۲: ز شوقت زنم دم زبانم بسوزد شمارهٔ ۱۶۳: صبا چو حلقه آن زلف تابدار گشاد شمارهٔ ۱۶۴: یار هر دم سر بازار دگر می طلبد شمارهٔ ۱۶۵: به ناز می رود آن شوخ و باز می نگرد شمارهٔ ۱۶۶: کی بود کی که ز خوان تو صلایی برسد شمارهٔ ۱۶۷: هیچ شب تیر غمت بر دل شیدا نرسد شمارهٔ ۱۶۸: محتسب جمعیت رندان چو دید آشفته شد شمارهٔ ۱۶۹: به توبه شیخ مهوس مرا موسوس شد شمارهٔ ۱۷۰: صوفی ز خانقه به خرابات می رود شمارهٔ ۱۷۱: با یار کوچ کرده ز دل ناله می‌رود شمارهٔ ۱۷۲: ز آفتاب به رشکم که زیر پای تو افتد شمارهٔ ۱۷۳: گرچه صد جان در ره جانان زیان خواهیم کرد شمارهٔ ۱۷۴: گه عشق به ذات می نماید شمارهٔ ۱۷۵: عارف که سخن به راه گوید شمارهٔ ۱۷۶: به آن بالا و رخ بر هر زمین کان نازنین پوید شمارهٔ ۱۷۷: نه همین وقت مرا عشق مشوش دارد شمارهٔ ۱۷۸: نسیم باده به جان مژده حیات دهد شمارهٔ ۱۷۹: هر که بینم که پس زانوی غم آه کشد شمارهٔ ۱۸۰: دم به دم خونم ز دیده بر گریبان می‌چکد شمارهٔ ۱۸۱: به هر خانه کان نازنین می نماید شمارهٔ ۱۸۲: ازان با کوه غم فرهاد دست اندر کمر دارد شمارهٔ ۱۸۳: دل نه خرم، سبزه و گل در نظر خرم چه سود شمارهٔ ۱۸۴: اگر از عشق همراهی نباشد شمارهٔ ۱۸۵: می‌شوم زنده ز سرکان نازنینم می‌کشد شمارهٔ ۱۸۶: خط مشکین کز رخ آن نازنین سر برزند شمارهٔ ۱۸۷: دل من راه دینداران ره میخانه می‌داند شمارهٔ ۱۸۸: بی تو جان زندگی نمی خواهد شمارهٔ ۱۸۹: بوی آن آشنا که می آرد شمارهٔ ۱۹۰: هر مست که می به دست گیرد شمارهٔ ۱۹۱: دور ازان لب اشک من سرخ است و چشم تر سفید شمارهٔ ۱۹۲: تا صبا طره شبرنگ تو را برهم زد شمارهٔ ۱۹۳: به بزم وصل ما و من نگنجد شمارهٔ ۱۹۴: ساقی ما دوش باما در سر انصاف بود شمارهٔ ۱۹۵: یار رفت و خیربادی هم نکرد شمارهٔ ۱۹۶: شد دلم دیوانه وقت آمد که تدبیرش کنند شمارهٔ ۱۹۷: چنین که حسن تو عرض جمال غیب کند شمارهٔ ۱۹۸: دمبدم دیده که خون می ریزد شمارهٔ ۱۹۹: ز سدره طوبی اگر آمدن سوی تو تواند شمارهٔ ۲۰۰: یارم به خانه ای که شب تار دررود شمارهٔ ۲۰۱: اندیشه جمال تو حیرانی آورد شمارهٔ ۲۰۲: زلف تو ماه را به سیه پوشی آورد شمارهٔ ۲۰۳: نه در کوه این صدا از تیشهٔ فرهاد می‌خیزد شمارهٔ ۲۰۴: آن که خودرو لاله اش داغ نهانم تازه کرد شمارهٔ ۲۰۵: خطت کز طرف نسرین سربرآورد شمارهٔ ۲۰۶: هر شب به تو مه روی به همخانگی آرد شمارهٔ ۲۰۷: دل با غمت آشناییم داد شمارهٔ ۲۰۸: یار ما عزم سفر کرد خدا یارش باد شمارهٔ ۲۰۹: باز ازین راه صدای جرسی می‌آید شمارهٔ ۲۱۰: نی رخ آن مه چنینم بی‌دل و دین می‌کند شمارهٔ ۲۱۱: آمد ازملک عشق لشکر درد شمارهٔ ۲۱۲: سبزه از طرف چمن می خیزد شمارهٔ ۲۱۳: تو تنگ چشمی آن شوخ بین چو ناز کند شمارهٔ ۲۱۴: آن سهی‌سرو چو گلگشت‌ِ لب ‌ِجو می‌کرد شمارهٔ ۲۱۵: نام لبت چون به زبان می‌آید شمارهٔ ۲۱۶: ناله دردناک می آید شمارهٔ ۲۱۷: وقت گل خوش آن که جا بر طرف گلشن می‌کند شمارهٔ ۲۱۸: شهید داغ تو فردا ز گل چو لاله برآید شمارهٔ ۲۱۹: شب کجا رفتی که دور از روی تو خوابم نبرد شمارهٔ ۲۲۰: چه جور ماند که برما مه صیام نکرد شمارهٔ ۲۲۱: ز داغ هجر تو سوزم ز گشت باغ چه سود شمارهٔ ۲۲۲: گرچه اندازد به شاخ سدره امیدم کمند شمارهٔ ۲۲۳: گهی که بر سر زلفت شمال می‌گذرد شمارهٔ ۲۲۴: گرچه از دل دیده رخت خود به موج خون برد شمارهٔ ۲۲۵: سرکویت ز شور بیخودان میخانه را ماند شمارهٔ ۲۲۶: ساقیا عهد گل از ابر بهاران تازه شد شمارهٔ ۲۲۷: پریرخا چو خیالت فسونگری گیرد شمارهٔ ۲۲۸: اگر نه ساغر لعلت به کام خواهد شد شمارهٔ ۲۲۹: صبا همدم بوی جانان رسید شمارهٔ ۲۳۰: ز شوقت سوختم هرکس به کویت خانه‌ای سازد شمارهٔ ۲۳۱: سوار من که غبار رهش به ماه رسید شمارهٔ ۲۳۲: زآتش تب مه رخسار تو در تاب مباد شمارهٔ ۲۳۳: دلم بی جمال تو نوری ندارد شمارهٔ ۲۳۴: کیم پیکان تو از دل برآید شمارهٔ ۲۳۵: به من دارد دلت جنگی که دارد شمارهٔ ۲۳۶: باز گل اسباب معشوقی به بستان ساز کرد شمارهٔ ۲۳۷: آن ترک کج کله چو هوای شکار کرد شمارهٔ ۲۳۸: گر ز هجران چشم من زینگونه خون پالا شود شمارهٔ ۲۳۹: رفتی و دل ز هجر تو با سوز و آه ماند شمارهٔ ۲۴۰: خبر آمدن یار دلم خرم کرد شمارهٔ ۲۴۱: سحر چون ابر نیسان سایه بان بر کشتزاران زد شمارهٔ ۲۴۲: بیا که خسته دلان را تویی معاد و معاذ شمارهٔ ۲۴۳: معنی الوجود فی صورالکون قد ظهر شمارهٔ ۲۴۴: شمت برقا یلوح للاسرار شمارهٔ ۲۴۵: گر همچو عود جا دهدم یار در کنار شمارهٔ ۲۴۶: اگر پرده برخیزد از روی کار شمارهٔ ۲۴۷: زهی نور تو از هر ذره ظاهر شمارهٔ ۲۴۸: تو نور مطلقی و دیگران مجالی نور شمارهٔ ۲۴۹: کار من آمد به جان از یار دور شمارهٔ ۲۵۰: مکن در کشتنم زین بیش تقصیر شمارهٔ ۲۵۱: نشستی دور ازین مشتاق مهجور شمارهٔ ۲۵۲: ز ره ملغز چو پرسم تو را به رسم لغز شمارهٔ ۲۵۳: با جگر سوختگان یار نبودی هرگز شمارهٔ ۲۵۴: عمر بگذشت و رخت سیر ندیدم هرگز شمارهٔ ۲۵۵: چون بامداد بینمت ای ماه دلفروز شمارهٔ ۲۵۶: خالیست ازان رشک پری خانه ام امروز شمارهٔ ۲۵۷: از شوق تو شوریست عجب در سرم امروز شمارهٔ ۲۵۸: لله الحمد آن جان و جهان آمد باز شمارهٔ ۲۵۹: نبود عروس ملک سزای کنار و بوس شمارهٔ ۲۶۰: صوفی از زنگ سوی آیینه دل بتراش شمارهٔ ۲۶۱: برکنار طاس گردون زد هلال انگشت دوش شمارهٔ ۲۶۲: مه اشترسوار من که شد رخش فلک پستش شمارهٔ ۲۶۳: خاکیست زر که رنگ دهد پرتو خورش شمارهٔ ۲۶۴: کمانداری که در قتلم بود تعجیل تأخیرش شمارهٔ ۲۶۵: نازک اندامی که هست آسیب تن پیراهنش شمارهٔ ۲۶۶: آن که بر خیل بتان ساخت خدا پادشهش شمارهٔ ۲۶۷: جان و دل پیوند کن با یار بی مانند خویش شمارهٔ ۲۶۸: دادی ز لطف خوی مرا با وصال خویش شمارهٔ ۲۶۹: ای دل متاع جان به لب لعل یار بخش شمارهٔ ۲۷۰: ای کرده ز حال من فراموش شمارهٔ ۲۷۱: بتی که از همه پوشیده ماند لطف تنش شمارهٔ ۲۷۲: برلب رسید جان که به جانان فرستمش شمارهٔ ۲۷۳: از یمن عشق سوره یوسف به حکم نص شمارهٔ ۲۷۴: هست خالی ز سبحه دست خواص شمارهٔ ۲۷۵: جوهر وجود عشق بود مابقی غرض شمارهٔ ۲۷۶: تا کی ای خواجه مهندس سخن نقطه و خط شمارهٔ ۲۷۷: به کام نفس ز جام فنا نیابی حظ شمارهٔ ۲۷۸: آفتابی تو و اعیان وجودت مطلع شمارهٔ ۲۷۹: جبین نظم حسن رخت راست مطلع شمارهٔ ۲۸۰: مجلسی خواهم تهی از صلح و خالی از نزاع شمارهٔ ۲۸۱: سحر که صوفی صبح از نشیمن ابداع شمارهٔ ۲۸۲: مرا دلیست ز تن غافل و ز جان فارغ شمارهٔ ۲۸۳: گرچه سوزد دل پروانه ز سودای چراغ شمارهٔ ۲۸۴: به ساعد تا نهاد آن سیمبر داغ شمارهٔ ۲۸۵: چند سوال ای پسر که چیست تصوف شمارهٔ ۲۸۶: آن تهیدست چه خوش گفت می لعل به کف شمارهٔ ۲۸۷: به از کدورت زهد ریاست باده صاف شمارهٔ ۲۸۸: زهی دهان تو کام شکرلبان شگرف شمارهٔ ۲۸۹: میل شکل ابرویت دارم درین فیروزه طاق شمارهٔ ۲۹۰: چون جمال خود هم اندر خود تماشا کرد عشق شمارهٔ ۲۹۱: بیا ای آرزوی جان عاشق شمارهٔ ۲۹۲: هر خزان آیدم از رنگ رزان بوی فراق شمارهٔ ۲۹۳: ای در سماع عشق تو تسبیح خوان ملک شمارهٔ ۲۹۴: در نعت بقا نیست کسی با تو مشارک شمارهٔ ۲۹۵: مراست از تب عشق تو جان آتشناک شمارهٔ ۲۹۶: بیا ای ز سر تا قدم جان پاک شمارهٔ ۲۹۷: ای خط و لب تو را به هم نزدیک شمارهٔ ۲۹۸: محتسب در دست سنگ انداخت در خمخانه چنگ شمارهٔ ۲۹۹: قد راقنی جمالک یا راکب الجمل شمارهٔ ۳۰۰: حادی عشق اگر راز تو گوید به جبل شمارهٔ ۳۰۱: ساقیا خیز کز محول حال شمارهٔ ۳۰۲: مرا تا کی جگرخون داری ای دل شمارهٔ ۳۰۳: دارد آن سرو گل اندام معنبر کاکل شمارهٔ ۳۰۴: شدم در گوشه میخانه محرم شمارهٔ ۳۰۵: چون ز فیض رشحات نم باران قدم شمارهٔ ۳۰۶: ایها الساقی ادر کأس المدام شمارهٔ ۳۰۷: صبح است و از خمار شبم مانده تلخکام شمارهٔ ۳۰۸: بر اوج حسن روی تو ماهی بود تمام شمارهٔ ۳۰۹: بنشین دمی که پیش رخت زاریی کنم شمارهٔ ۳۱۰: من آن نیم که پی حفظ اعتقاد عوام شمارهٔ ۳۱۱: امر علی بالیات الخیام شمارهٔ ۳۱۲: که گوید سلام من مستهام شمارهٔ ۳۱۳: بی تو دارم ز جدا مردن بیم شمارهٔ ۳۱۴: به چشم تو زینسان که صیدی حقیرم شمارهٔ ۳۱۵: وه که از پای درافکند غم آن پسرم شمارهٔ ۳۱۶: به خاک درت ریخت اشک امشبم شمارهٔ ۳۱۷: دادیم دست چو دیدی به ره خود پستم شمارهٔ ۳۱۸: چون تاب نیاری که به تو دیده فروزم شمارهٔ ۳۱۹: ایستاده به سر از آه دمادم دودم شمارهٔ ۳۲۰: نیست جز رخ به کف پای تو سودن هوسم شمارهٔ ۳۲۱: نشان پای سگانت که بر زمین بینم شمارهٔ ۳۲۲: خیزید حریفان که به میخانه درآییم شمارهٔ ۳۲۳: شدم به باغ که کنج فراغتی جویم شمارهٔ ۳۲۴: ز سجده ای که نباشد در ابرویت رویم شمارهٔ ۳۲۵: دردا که درآمد به درت پای به سنگم شمارهٔ ۳۲۶: چو دست بی تو بدین چشم اشکبار برم شمارهٔ ۳۲۷: گناه عشق بتان گرچه ساخت نامه سیاهم شمارهٔ ۳۲۸: چهره زرد ز خون بسته جگر ته به تهم شمارهٔ ۳۲۹: ای نوجوان که دل به کمند تو بسته‌ام شمارهٔ ۳۳۰: دیده از جلوه بتان بستیم شمارهٔ ۳۳۱: شب که سر از حلقه سلک سگانت برزنم شمارهٔ ۳۳۲: عید فطر است بیا تا به می افطار کنیم شمارهٔ ۳۳۳: نی ماه منظری که نظربازیی کنم شمارهٔ ۳۳۴: خوش آنکه روی توبینم در اضطراب شوم شمارهٔ ۳۳۵: به دل دردی عجب دارم نمی‌دانم که چون گریم شمارهٔ ۳۳۶: یار ما یار دگر کرد چه تدبیر کنیم شمارهٔ ۳۳۷: برخیز تا به عزم تماشا برون رویم شمارهٔ ۳۳۸: بی رخت چون به چمن راه کنم شمارهٔ ۳۳۹: هر چند جز فریب و فسونت نیافتم شمارهٔ ۳۴۰: چاره عشق تو صبر است ندانم چه کنم شمارهٔ ۳۴۱: ز هجران مرده ام جانا نپنداری که جان دارم شمارهٔ ۳۴۲: یار نی روی به گلشن چه کنم شمارهٔ ۳۴۳: مهر رخسار تو دارم که جفای تو کشم شمارهٔ ۳۴۴: از در صومعه آن به که قدم بازکشیم شمارهٔ ۳۴۵: در ره تو ز دیده پا کردم شمارهٔ ۳۴۶: به هیچ مسجد و محراب بی تو رو نکنم شمارهٔ ۳۴۷: دی تجربة المداد کردم شمارهٔ ۳۴۸: نه نگاری که دل و جان به غمش یارکنم شمارهٔ ۳۴۹: به عزم کعبه سفر گفتم اختیار کنم شمارهٔ ۳۵۰: تا کی آرام دل بی خبرانت بینم شمارهٔ ۳۵۱: نمی خواهم که با کس راز آن پیمان گسل گویم شمارهٔ ۳۵۲: به بزم عشق بتان را چو نام می گویم شمارهٔ ۳۵۳: بیخود فتم هرجا روان آن قد رعنا بنگرم شمارهٔ ۳۵۴: چون خرامان قدت ای سرو دلارا بنگرم شمارهٔ ۳۵۵: تا کی از گریه پا به گل باشم شمارهٔ ۳۵۶: خوشا وقتی که از خود رسته باشیم شمارهٔ ۳۵۷: ساقی بیا که دیگر زین گفت و گو بجانم شمارهٔ ۳۵۸: ز جوش باده چو گرددترانه گو لب خم شمارهٔ ۳۵۹: زخط سبز خطان سبزه چون کند شادم شمارهٔ ۳۶۰: برخیز تا به جانب گلشن گذر کنیم شمارهٔ ۳۶۱: هر دم از کوی تو خواهم من شیدا بروم شمارهٔ ۳۶۲: برون خرام که تا در ره تو خاک شوم شمارهٔ ۳۶۳: کردی ز راندگان در خود شماره ام شمارهٔ ۳۶۴: خوش آنکه آینه سان رو به روی آن پسر افتم شمارهٔ ۳۶۵: از نهانخانه وصل تو جدا افتادم شمارهٔ ۳۶۶: گر ز بار غم هجر تو به تنگ است دلم شمارهٔ ۳۶۷: ای روشن از فروغ رخت خانه دلم شمارهٔ ۳۶۸: من بسی خوبان عالم دیده ام شمارهٔ ۳۶۹: روز مردن کز وصال دوستان دل برکنم شمارهٔ ۳۷۰: گوهر نایابی و من بهر تو جان می‌کنم شمارهٔ ۳۷۱: چو نیست بخت که شب روی روشنت نگرم شمارهٔ ۳۷۲: عجب دردی‌ست در جانم که درمانش نمی‌دانم شمارهٔ ۳۷۳: شب خیالت چو شود پردگی منظر چشم شمارهٔ ۳۷۴: ندارم صبر کز روی تو چشم خون فشان بندم شمارهٔ ۳۷۵: مرا کی باشد آن یارا که چشم از یار بربندم شمارهٔ ۳۷۶: چو ماه من سفری شد وطن نمی خواهم شمارهٔ ۳۷۷: شب نیست که از شوق رخت زار نمیرم شمارهٔ ۳۷۸: آن عید جان کجاست که قربان او شویم شمارهٔ ۳۷۹: عقل می گفت که چند است صفات تو و چون شمارهٔ ۳۸۰: نیست جز رشته جان آن لب باریک و دهان شمارهٔ ۳۸۱: جان شیرین است گفتم آن دولب گفت آن دهان شمارهٔ ۳۸۲: رفتی و دیده ام به وداع تو خون فشان شمارهٔ ۳۸۳: ای رخ تو جنت اهل یقین شمارهٔ ۳۸۴: خوانی کشیده عشق سزاوار آفرین شمارهٔ ۳۸۵: ساقی برآمد ابر بهاران شمارهٔ ۳۸۶: ای در غمت انگشت نما سبحه شماران شمارهٔ ۳۸۷: عنایتی نکند یار نازنین با من شمارهٔ ۳۸۸: بیا جانا که تنگ آمد ز هجرانت جهان بر من شمارهٔ ۳۸۹: دارند جمع ما را خوبان مو پریشان شمارهٔ ۳۹۰: ای از تو به خون دل رنگین چو گلم دامان شمارهٔ ۳۹۱: گر یار ما را پروای یاران شمارهٔ ۳۹۲: درین راهم گشادی نیست چندان شمارهٔ ۳۹۳: امشب افتاده ست شوری در میان عاشقان شمارهٔ ۳۹۴: گنج خوشی است کنج خرابات عاشقان شمارهٔ ۳۹۵: زآب چشم کوهکن کان لاله گون آمد برون شمارهٔ ۳۹۶: مگو چو لب بگشایی که خنده برشکر است این شمارهٔ ۳۹۷: چون نهم سر در رهت یعنی که خاک پاست این شمارهٔ ۳۹۸: آن نازنین جوان را میل شکار جان بین شمارهٔ ۳۹۹: بیا ای همچو گل رنگین تو را دامن به خون من شمارهٔ ۴۰۰: بیا بر آستان خود ببین روی نیاز من شمارهٔ ۴۰۱: نیست جز اقرار عشق حاصل گفتار من شمارهٔ ۴۰۲: چین در جبین فکنده گذشتی به سوی من شمارهٔ ۴۰۳: بیا ای ساقی گلرخ می گلرنگ گردان کن شمارهٔ ۴۰۴: تا کی از جان خود جدا بودن شمارهٔ ۴۰۵: ای ز لعل لب تو خون دل من شمارهٔ ۴۰۶: زنی بر دل ز مژگان زخم و داری ابروان پنهان شمارهٔ ۴۰۷: مه ترکی زبان من نداند فارسی چندان شمارهٔ ۴۰۸: خواجه درمانده فرج است و گرفتار گلو شمارهٔ ۴۰۹: قسم به نون و قلم یعنی آن قد و ابرو شمارهٔ ۴۱۰: ساقیا خیز که چون داس زر آمد مه نو شمارهٔ ۴۱۱: آن تندخو که آمد خون ریختن فن او شمارهٔ ۴۱۲: تا نموده ست سر از طرف کله کاکل تو شمارهٔ ۴۱۳: خورشید و ماه را چه برابر کنم به تو شمارهٔ ۴۱۴: فصل بهار شد بگشا چشم انتباه شمارهٔ ۴۱۵: ای ز سنبل خط تو برگل نقاب انداخته شمارهٔ ۴۱۶: شاهد گل باز زنگاری نقاب انداخته شمارهٔ ۴۱۷: بر طرف ماه زلف تو آمد شب سیاه شمارهٔ ۴۱۸: من که از سوز دل غمزده گشتم همه آه شمارهٔ ۴۱۹: ابروی تو هرکه دید ای ماه شمارهٔ ۴۲۰: با اشک خونین دور از تو ای ماه شمارهٔ ۴۲۱: واعظ خر است و انجمن وعظ خرگله شمارهٔ ۴۲۲: هست انجمن ما چمنی پر گل و لاله شمارهٔ ۴۲۳: ببین پیاله هزاران به روی دشت ز لاله شمارهٔ ۴۲۴: ز چشمم ریخت چندان آب کامد خون ز دنباله شمارهٔ ۴۲۵: بی لعل تو دل درون سینه شمارهٔ ۴۲۶: غزال من که لبش رو به سبزی آورده شمارهٔ ۴۲۷: وقت گل ترک می و جام که چه شمارهٔ ۴۲۸: گل را فراز شاخ بین در جلوه ناز آمده شمارهٔ ۴۲۹: چو حلقه دور افق بر من است تنگ شده شمارهٔ ۴۳۰: تا به چشم تو سرمه ره کرده شمارهٔ ۴۳۱: رخت را مه نخوانند اهل توجیه شمارهٔ ۴۳۲: ای به خوبی رخ تو از مه به شمارهٔ ۴۳۳: بتی که بود چو جانم به سینه جا کرده شمارهٔ ۴۳۴: ای نامه ز خود به خود نوشته شمارهٔ ۴۳۵: سرو من بر رخ گل جعد سمن سای منه شمارهٔ ۴۳۶: ای مرا از آتش سودای تو جان سوخته شمارهٔ ۴۳۷: خوش آنکه بود ز تو خانه ام پریخانه شمارهٔ ۴۳۸: ای شکل قدت پیکری از سیم سارا ریخته شمارهٔ ۴۳۹: ماییم ز مشرب مغانه شمارهٔ ۴۴۰: ای چو جان در دل من جا کرده شمارهٔ ۴۴۱: ای به بالا بلای جان همه شمارهٔ ۴۴۲: منم عاشق و بیدل و مبتلا شمارهٔ ۴۴۳: تا چو قدح با دل پر خون نیی شمارهٔ ۴۴۴: چون هوای باغ با این شکل موزون کرده‌ای شمارهٔ ۴۴۵: چه سود ازآنکه کم از کبک خوشخرام نیی شمارهٔ ۴۴۶: خوی خود را کرده ای چون روی و نیکو کرده ای شمارهٔ ۴۴۷: انت شمس البقا و غیرک فی شمارهٔ ۴۴۸: بیا بیا که صدای درای و بانگ حدی شمارهٔ ۴۴۹: فداک امی یا غایة المنی و ابی شمارهٔ ۴۵۰: ماییم شسته زآب می دست از همه آلودگی شمارهٔ ۴۵۱: تویی آن آفتاب عالم آرای شمارهٔ ۴۵۲: آمدی و آتشم به خانه زدی شمارهٔ ۴۵۳: بر اوج حسن چون خورشید فردی شمارهٔ ۴۵۴: چند باشم چشم بر در، گوش بر آواز پای شمارهٔ ۴۵۵: خرم آن کس که برد پی به ره هیچ کسی شمارهٔ ۴۵۶: همی‌دهد خبر از گل نسیم صبحدمی شمارهٔ ۴۵۷: بتابی بر همه چون ماه و از من روی برتابی شمارهٔ ۴۵۸: جهانی تازه شد از فیض تو ای ابر نوروزی شمارهٔ ۴۵۹: به هر که هست چو شیر و شکر درآمیزی شمارهٔ ۴۶۰: عشق تو منسوخ ساخت دفتر علامگی شمارهٔ ۴۶۱: بیا ای عشق پر غوغا که در هر جا فرود آیی شمارهٔ ۴۶۲: گرفت خاطرت از عاشقان شیدایی شمارهٔ ۴۶۳: شب که رفتی ز برم مونس جان که شدی شمارهٔ ۴۶۴: بهر خدنگ آه از بیداد دلستانی شمارهٔ ۴۶۵: ای خواجه چه جویی ز شب قدر نشانی شمارهٔ ۴۶۶: برگل از سبزه خط غالیه بویی داری شمارهٔ ۴۶۷: در وقت گل ای بلبل فریاد بسی داری شمارهٔ ۴۶۸: روشن شبی که شمع شبستان من شوی شمارهٔ ۴۶۹: از هیچ نشان داده دهانی که تو داری شمارهٔ ۴۷۰: چون رخت بینم سر خویش از حیا پیش افکنی شمارهٔ ۴۷۱: پریرم دیدی و نادیده کردی شمارهٔ ۴۷۲: گویی که منم یار تو ای جان و نباشی شمارهٔ ۴۷۳: دی آن چه شکل بود که از ره برآمدی شمارهٔ ۴۷۴: سبزخطا و گلرخا تازه‌بهار کیستی شمارهٔ ۴۷۵: زما همی گذری و به ما نمی نگری شمارهٔ ۴۷۶: دل مرا ز هزار آرزو بگردانی شمارهٔ ۴۷۷: ای کاش من برآن سر کو خاک بودمی شمارهٔ ۴۷۸: دیدمی دیدار آن دلدار رعنا کاشکی شمارهٔ ۴۷۹: ماییم و خاکساری و عجز وفتادگی شمارهٔ ۴۸۰: هیچ ازین مبتلا نمی پرسی شمارهٔ ۴۸۱: سوی بیمار خود ای جان جهان دیر آیی شمارهٔ ۴۸۲: مشک تر بر برگ گل سودی بلای جان شدی شمارهٔ ۴۸۳: چو گرد ماه خط مشکبو بگردانی شمارهٔ ۴۸۴: در کمندت به گرفتاری من نیست کسی شمارهٔ ۴۸۵: بپوش خط بناگوش نازنین کسی شمارهٔ ۴۸۶: بیمار تو شدم به عیادت نیامدی شمارهٔ ۴۸۷: نه بشر خوانمت ای دوست نه حور و نه پری شمارهٔ ۴۸۸: ای ز غمهای تو با مردن برابر زندگی شمارهٔ ۴۸۹: ای که به شیرین سخنی نرخ شکر می شکنی شمارهٔ ۴۹۰: ای سپهر از هجر یارم سوختی شمارهٔ ۴۹۱: دو ساعد تو که آیین هر دو هست یکی شمارهٔ ۴۹۲: ای از دو جام لعلت ما را تمام نیمی شمارهٔ ۴۹۳: دی جعد عنبر افشان برماه بسته بودی