شمارهٔ ۵۲: ای دو گیسوت شب قدر و برات

نوشته جامی در دیوان اشعار جامی فصل غزلیات بخش واسطة العقد

ای دو گیسوت شب قدر و برات

جان فدا کرده برات اهل نجات


یافت بر خاک درت جا سر من

نلت من بابک اعلی الدرجات


سبزه خط تو بالای لب است

برتر آمد ز شکر قدر نبات


بعد مرگم به وفا وعده دهی

می دهم جان به تمنای وفات


زخم تیغ تو دلم راست دوا

چون قلم می نکشم سر ز دوات


سر عرفان طلب از گرمروان

واقفان را چه وقوف ازعرفات


شعر جامی و سواد خط او

ظلمات است و در او آب حیات


نظر خود را بنویسید

نظرات