شمارهٔ ۱۰۱: یار بر دیده راه کرد و گذشت

نوشته جامی در دیوان اشعار جامی فصل غزلیات بخش واسطة العقد

یار بر دیده راه کرد و گذشت

دیده را جلوه گاه کرد و گذشت


بودم افتاده خوار بر راهش

به حقارت نگاه کرد و گذشت


برقع زلف پیش روی کشید

روزگارم سیاه کرد و گذشت


آهم ازوی هوای کیوان داشت

رخنه در مهر و ماه کرد و گذشت


خواستم داد خویش ازو گریان

خنده بر دادخواه کرد و گذشت


دید صوفی صفای میخانه

پشت بر خانقاه کرد و گذشت


رفت جامی به قصد دیدارش

بام و در دید و آه کرد و گذشت


نظر خود را بنویسید

نظرات