شمارهٔ ۱۳۰: یار دروغ وعده بیباک من کجاست

نوشته جامی در دیوان اشعار جامی فصل غزلیات بخش واسطة العقد

یار دروغ وعده بیباک من کجاست

شادی رسان خاطر غمناک من کجاست


هستم ز عقل و دعوی ادراک او بجان

آشوب عقل و آفت ادراک من کجاست


چاکم فتاد در جگر از زخم تیغ هجر

تا آن رفوگر جگر چاک من کجاست


مردم ز عشق و خاک وجودم به باد رفت

کس پی نمی برد که کنون خاک من کجاست


آتش همین به خرمن پاکان زند غمش

آن شعله درخور خس و خاشاک من کجاست


زآسیب زهر هجر مرا جان به لب رسید

آن از دولب خزانه تریاک من کجاست


جامی شکار تیر اجل گشت و آن سوار

هرگز نگفت آهوی فتراک من کجاست


نظر خود را بنویسید

نظرات