شمارهٔ ۱۳۸: ای ز تو قیل و قال ما همه هیچ

نوشته جامی در دیوان اشعار جامی فصل غزلیات بخش واسطة العقد

ای ز تو قیل و قال ما همه هیچ

فهم و وهم و خیال ما همه هیچ


مالک الملک کاینات تویی

دعوی ملک و مال ما همه هیچ


خالی از فضل بر کمال تو هست

لاف فضل و کمال ما همه هیچ


باگهرهای گنج مخفی تو

نرخ سنگ و سفال ما همه هیچ


سایلان سماط جود توییم

بی جوابت سوال ما همه هیچ


بی نسیم قبول عاطفتت

طاعت ماه و سال ما همه هیچ


هست باهای و هوی مستانت

وجد جامی وحال ما همه هیچ


نظر خود را بنویسید

نظرات