شمارهٔ ۲۲۱: ز داغ هجر تو سوزم ز گشت باغ چه سود

نوشته جامی در دیوان اشعار جامی فصل غزلیات بخش واسطة العقد

ز داغ هجر تو سوزم ز گشت باغ چه سود

ز توست شب شده روزم ز گل چراغ چه سود


به باغ چون تو نباشی مرا ز لاله و گل

به غیر خار چه حاصل برون ز داغ چه سود


جمال عارض و خط خوشت نه پیش نظر

نظاره گل و سبزه به باغ و راغ چه سود


صبا ز حلقه زلفت نگشته نافه گشای

ز ناف اهوی چین مشک در دماغ چه سود


ز دل که برد دهانت نشان نمی پرسم

نهاد گم شده رو در عدم سراغ چه سود


چو هست خلوت صوفی تهی ز شاهد و می

ز شغل اهل جهان گوشه فراغ چه سود


نوای عشق ز جامی نه از حسود شنو

چو نیست نغمه بلبل نفیر زاغ چه سود


نظر خود را بنویسید

نظرات