شمارهٔ ۲۴۰: خبر آمدن یار دلم خرم کرد

نوشته جامی در دیوان اشعار جامی فصل غزلیات بخش واسطة العقد

خبر آمدن یار دلم خرم کرد

لیک نا آمدنش حال مرا درهم کرد


شادیی نیست که صدگونه غمش نیست ز پی

ای خوش آن کس که درین غمکده خو با غم کرد


کی توانم که ز بنیاد کنم خار غمش

بیخ از اینسان که درآب و گل من محکم کرد


گر نگریم من دلداده نه از بی دردیست

گرمی آتش دل چشم مرا بی نم کرد


در چمن سرو سهی را نه تمایل ز صباست

پشت خود پیش قد او به تواضع خم کرد


شرح پیش که کنم این دو شکایت ز فلک

که بریدش ز من و با دگران همدم کرد


نیک رودیست نم دیده جامی که به آن

داد رخت خود و پدرود همه عالم کرد


نظر خود را بنویسید

نظرات