شمارهٔ ۲۸۲: مرا دلیست ز تن غافل و ز جان فارغ

نوشته جامی در دیوان اشعار جامی فصل غزلیات بخش واسطة العقد

مرا دلیست ز تن غافل و ز جان فارغ

به یاد تو ز جهان و جهانیان فارغ


بود یقین و گمان در شهود عشق حجاب

خوشا دلی ز یقین خالی از گمان فارغ


منزهی ز مکان و زمان و بس عجب است

که نی مکان ز تو خالیست نی زمان فارغ


مگو چه سود ز سودای من که من هستم

درین معامله از سود و از زیان فارغ


مرا به تیغ سیاست بکش که کشته عشق

بود ز آرزوی عمر جاودان فارغ


زبان به نام تو مشغول و دل به یاد تو خوش

نه دل تهیست مرا از تو نی زبان فارغ


دهد فراغ ز دستان عقل قصه عشق

مباش جامی ازین طرفه داستان فارغ


نظر خود را بنویسید

نظرات