رباعیات
نوشته جامی در دیوان اشعار جامی بخش واسطة العقد
رباعیات
شمارهٔ ۱: تا ما ره تسبیح و ثنا می پوییم
شمارهٔ ۲: از ساحت دل گرد ریا رفتن به
شمارهٔ ۳: دل گوهر سبحه محبت می سفت
شمارهٔ ۴: روشن گهری که جان پاکان سفته ست
شمارهٔ ۵: تا تو نزنی طعن کسی در عالم
شمارهٔ ۶: جانا لبم از ذکر تو خاموش مباد
شمارهٔ ۷: از شهر عدم آمده ام سوی وجود
شمارهٔ ۸: آنم که به عهد عشقبازی گروم
شمارهٔ ۹: تا کی ز تصوف خر و بار آوردن
شمارهٔ ۱۰: تا پیش تو ای شمع چگل مردودم
شمارهٔ ۱۱: قد قل الی میلک ای جان و جهان
شمارهٔ ۱۲: من کیستم از شهر خرد تاخته ای
شمارهٔ ۱۳: رسوا شده لولیی ربالی دردست
شمارهٔ ۱۴: ای خوانده به عزم رفتن افسون همه
شمارهٔ ۱۵: ای کشته مرا به تیغ لاغ و لابه
شمارهٔ ۱۶: گاهی ز غمت چو ابر گرینده شوم
شمارهٔ ۱۷: بستی کمر وداع و زین شیوه مرا
شمارهٔ ۱۸: شوخی که بلای دل و دین افتاده ست
شمارهٔ ۱۹: روزی که سوی اهل وفا می آیی
شمارهٔ ۲۰: چون دیده ببندم به خیال تو خوشم
شمارهٔ ۲۱: جانا بنشین و زان دو لب در گوشم
شمارهٔ ۲۲: چون سوی من ای جان و جهان دیر آیی
شمارهٔ ۲۳: وای دل آن که دلستانش برود
شمارهٔ ۲۴: روزی بینی مرا به خاک افتاده
شمارهٔ ۲۵: بی کار دلا به کارفرما نرسی
شمارهٔ ۲۶: یارب ز زیان و سود خویشم برهان
شمارهٔ ۲۷: تا ترک عوایق و علایق نکنی
شمارهٔ ۲۸: تا کی طلب جانان چون نادانان
شمارهٔ ۲۹: یک نیمه ز عمر در بطالت بگذشت
شمارهٔ ۳۰: هر گه خوانی «الف بی » ای حورنژاد
شمارهٔ ۳۱: بر عزم سفر دلی ز گیتی ناشاد
شمارهٔ ۳۲: جانانه که آمد گل و گلشن همه او
شمارهٔ ۳۳: گاهی کشیم به رفتن ای عشوه پرست
شمارهٔ ۳۴: دیوانه شکل دین برانداز توام
شمارهٔ ۳۵: در دیده ز تو ابر بهاری دارم
شمارهٔ ۳۶: دیدار تو ای یار پسندیده من
شمارهٔ ۳۷: از لجه هجر ساحلی می خواهم
شمارهٔ ۳۸: رفت آنکه طلبگار وصالت باشم
شمارهٔ ۳۹: خوش با دگرانی ای به رخ رشک پری
شمارهٔ ۴۰: با تیغ تو گر سرنفرازم چه کنم
شمارهٔ ۴۱: گفتی که سیاه است تو را خرقه به رنگ
شمارهٔ ۴۲: آن مه که به دل حرف وفا کرده درست
شمارهٔ ۴۳: قلبی بصفاء خدکم مفتون
شمارهٔ ۴۴: ای از تو مرا گوش پر و دیده تهی
شمارهٔ ۴۵: ای پایه بخل از تو شده پست سخا
شمارهٔ ۴۶: از زیب خطت عذار نایافته زین
شمارهٔ ۴۷: گل گرچه کشد سرزنش از خار درشت
شمارهٔ ۴۸: خورشید می آنکه ساقی و دور مدام
شمارهٔ ۴۹: بشکافت زمین به سبزه و گل بشکفت
شمارهٔ ۵۰: پیری دیدم ز نقش هستی ساده
شمارهٔ ۵۱: ای نطق تو آب زندگی را منبع
شمارهٔ ۵۲: جامی عمری به خلق عالم پیوست
شمارهٔ ۵۳: هستم ز علایق جهان آزاده
شمارهٔ ۵۴: در دایره وفا نیی یک ساعت
شمارهٔ ۵۵: ماییم ز فیض جود آن جان و جهان
شمارهٔ ۵۶: گر بیدارم اسیر صد شور و شرم
شمارهٔ ۵۷: ای خواجه به کوی اهل دل منزل کن
شمارهٔ ۵۸: دل بهر تو صد تیغ ملامت خورده ست
شمارهٔ ۵۹: دل را ز تو غیر روشنی خود چه رسد
شمارهٔ ۶۰: ای خواجه مرا به لطف خود پروری
شمارهٔ ۶۱: سنبوسه که دی خواجه فرستاد به من
شمارهٔ ۶۲: بر ظلم خود ار تو ایست خواهی کردن
شمارهٔ ۶۳: خوش آنکه به صد پاره چو میغت بینم
شمارهٔ ۶۴: نی در دستم ز گنج دانش درمی
شمارهٔ ۶۵: از دعوی و بارنامه بگرفت دلم
شمارهٔ ۶۶: نوباوه بستان لطایف سخن است
شمارهٔ ۶۷: این نسخه کزو عهد کهن شد تازه
شمارهٔ ۶۸: هر دم طرحی زمانه بنیاد کند
شمارهٔ ۶۹: این مرغ خجسته فر که میمون بادا
شمارهٔ ۷۰: این نسخه که نزهتگه عقل و جان است
شمارهٔ ۷۱: خوش آنکه ز داغ عشق تابی دارد
شمارهٔ ۷۲: بر لوح زمانه نیست یک حرف صواب
شمارهٔ ۷۳: خوشتر زکتاب در جهان یاری نیست
شمارهٔ ۷۴: ای دیده ز نقش تو نگارستانی