غزلیات
نوشته جامی در دیوان اشعار جامی بخش خاتمة الحیات
غزلیات
شمارهٔ ۱: انما الله واحد و احد
شمارهٔ ۲: زهی از دو رخ شاه دنیا و دین
شمارهٔ ۳: برآمد شاه عشق از طور سینا
شمارهٔ ۴: عاشقم اما نمی گویم کجا
شمارهٔ ۵: به اسرار حقیقت نیست جز پیر مغان دانا
شمارهٔ ۶: هلال الکاس لم تکمل بشمس الراح کملها
شمارهٔ ۷: الا یا ایها الساقی می آمد حل مشکلها
شمارهٔ ۸: نات سلمی و لکن لاخ برق من مغانیها
شمارهٔ ۹: به افسون گر گشایی مهر این لعل شکرخارا
شمارهٔ ۱۰: بر طرف رخ نهادی آن جعد مشکسا را
شمارهٔ ۱۱: سر چو ز جیب برزنی جلوه بامداد را
شمارهٔ ۱۲: کو قاصدی که شرح غم اشتیاق را
شمارهٔ ۱۳: عارض ز خط آراسته شد نوش لبم را
شمارهٔ ۱۴: نبرد کعبه ام از خاطر این تمنا را
شمارهٔ ۱۵: جز هوای وصل تو در سر هوس نبود مرا
شمارهٔ ۱۶: پاره پاره دل حزین مرا
شمارهٔ ۱۷: عید شد و عالمی کشته جولان تو را
شمارهٔ ۱۸: چنان محروم خواهد یار از دیدار خود ما را
شمارهٔ ۱۹: خار غم بیخ فرو برده در آب و گل ما
شمارهٔ ۲۰: به سبز خطی یار و سفیدمویی ما
شمارهٔ ۲۱: ای خسته دل شکسته ما
شمارهٔ ۲۲: گر در دلم از داغ نوت ماند اثرها
شمارهٔ ۲۳: هر شبی از تو درین گوشه کاشانه جدا
شمارهٔ ۲۴: دستم از جور رقیب است ز دامان حبیب
شمارهٔ ۲۵: زلف معشوق به دست دگران است امشب
شمارهٔ ۲۶: ای سیه تر دل سنگین تو از روی رقیب
شمارهٔ ۲۷: ای دل به بوسه بر لب هر نازنین مچسپ
شمارهٔ ۲۸: زهی فراق تو چون مرگ هادم اللذات
شمارهٔ ۲۹: پیش قدت دست خدمت بسته هر سروی که هست
شمارهٔ ۳۰: چو عشق بر دوجهان حرف اتحاد نوشت
شمارهٔ ۳۱: صبحدم داشتم از غنچه نشکفته شگفت
شمارهٔ ۳۲: تا کرد جا به گوشم آوازه جمالت
شمارهٔ ۳۳: ماهی که خاست در شهر از رفتنش قیامت
شمارهٔ ۳۴: گنج مراد را که بر او قفل ابتلاست
شمارهٔ ۳۵: روی خوش تو مطلع صبح صباحت است
شمارهٔ ۳۶: امشب ز شغل شاعریم حال دیگر است
شمارهٔ ۳۷: آن شاخ گل که تازه بر و سایه پرور است
شمارهٔ ۳۸: تا آن ذقن ز خط شده گوی معنبر است
شمارهٔ ۳۹: این کلبه نشیمن نیاز است
شمارهٔ ۴۰: به ابروان مه من در خم فلک طاق است
شمارهٔ ۴۱: جهد مل کن که باز عهد گل است
شمارهٔ ۴۲: چو در طریق ارادت نگار ما دودل است
شمارهٔ ۴۳: توسنت را رکاب ماه نو است
شمارهٔ ۴۴: واله عشق تو را تمییز خار از گل کی است
شمارهٔ ۴۵: بود بهار من آن روز اگرچه فصل دی است
شمارهٔ ۴۶: ای رشک شاخ طوبی بالای دلربایت
شمارهٔ ۴۷: رفت آنکه کام خواهم از لعل جانفزایت
شمارهٔ ۴۸: همانا آیت سجده ست خط از مصحف رویت
شمارهٔ ۴۹: بلبلا هر شب تو را این ناله های زار چیست
شمارهٔ ۵۰: حسنت از خط رونق دیگر گرفت
شمارهٔ ۵۱: ما را به غم تو هیچ کم نیست
شمارهٔ ۵۲: کهن رواق فلک منزل اقامت نیست
شمارهٔ ۵۳: رخت خطی به مشک تر نوشته ست
شمارهٔ ۵۴: دلم نقطه درد افتاده است
شمارهٔ ۵۵: بیدلی را بلایی افتاده ست
شمارهٔ ۵۶: از دو چشم تو مست بسیار است
شمارهٔ ۵۷: خط به گرد رخت درآمده است
شمارهٔ ۵۸: شیوه عقل از دل دیوانه بیرون کردنیست
شمارهٔ ۵۹: از تنگهای شکر ناب آن دهن به است
شمارهٔ ۶۰: به غمزه چشم تو درس ستمگری آموخت
شمارهٔ ۶۱: آن غمزه زن چو گرد گلستان برآمده ست
شمارهٔ ۶۲: داد از تو که هیچت روش داد نمانده ست
شمارهٔ ۶۳: رند دردی کش که با می دارد ایمانی درست
شمارهٔ ۶۴: نماند جا که تر از ابر دیده ما نیست
شمارهٔ ۶۵: راهت از دیده رفتنم هوس است
شمارهٔ ۶۶: ای خوش آن عاشق که با یار خود است
شمارهٔ ۶۷: خیال لعل لبت با صفای سینه خوش است
شمارهٔ ۶۸: چو نقشبند ازل نخل دلربای تو بست
شمارهٔ ۶۹: منم که دعوی عشق تو رسم و راه من است
شمارهٔ ۷۰: طالب علم نظر شو خود جز این تحصیل چیست
شمارهٔ ۷۱: باز عید آمد و مهر از دهن خم برخاست
شمارهٔ ۷۲: آن چه نور است که از وادی بطحا برخاست
شمارهٔ ۷۳: جز مرغ غمت کرده به دل خانه کسی نیست
شمارهٔ ۷۴: ساقیا دور فلک منشور عید آورده است
شمارهٔ ۷۵: تا کی از شوق لبت تشنه جگر خواهم زیست
شمارهٔ ۷۶: مه که از خجلت آن شمع شکرلب بگریخت
شمارهٔ ۷۷: منجم می کند از ماه و خور بحث
شمارهٔ ۷۸: آن مه که یافت امشب ازو عیش ما رواج
شمارهٔ ۷۹: ز لعلت آن ز وی قدر شکر هیچ،
شمارهٔ ۸۰: بر آفتاب سلسلهٔ پرشکن مپیچ
شمارهٔ ۸۱: سر درگلیم تن شبم آمد به گوش روح
شمارهٔ ۸۲: ای صیقل جبین تو داده جلای روح
شمارهٔ ۸۳: نهاده سر به رخت زلف عنبرین گستاخ
شمارهٔ ۸۴: قامتت نیزه و رخسار تو ای عشوه پسند
شمارهٔ ۸۵: باغبان می خواست برد شاخی از سرو بلند
شمارهٔ ۸۶: زهی جمال تو خورشید آسمان شهود
شمارهٔ ۸۷: سر زلفت گره بر کار من زد
شمارهٔ ۸۸: چو می دم با لب جانان من زد
شمارهٔ ۸۹: سحرگاهان که از باد صبا بوی بهاران زد
شمارهٔ ۹۰: نظاره جمال تو بیهوشی آورد
شمارهٔ ۹۱: خط تو خضر را به سیه پوشی آورد
شمارهٔ ۹۲: غمت از دل به رخم اشک جگرگون آرد
شمارهٔ ۹۳: دل که در باغ ز هر گل غم یارش گیرد
شمارهٔ ۹۴: خوشا بادی که ره سوی تو گیرد
شمارهٔ ۹۵: لبت دل دزد و من از وی شکر دزد
شمارهٔ ۹۶: رقیب کیست که بوسه به خاک پات دهد
شمارهٔ ۹۷: آمد نسیم و رایحه مشکبار داد
شمارهٔ ۹۸: در دیار مصر اگر یوسف رخی پیدا شود
شمارهٔ ۹۹: تیر مژگان کان دو چشم خوابناک انداختند
شمارهٔ ۱۰۰: دلم ز هجر رخت رو به کلبه غم کرد
شمارهٔ ۱۰۱: نرگس آسا چو سر از خاک بدر خواهم کرد
شمارهٔ ۱۰۲: عشرت خسرو و شیرین سحرم یاد آید
شمارهٔ ۱۰۳: شبم ز مرغ چمن این نوا به گوش آمد
شمارهٔ ۱۰۴: خطت از لعل آتشگون برآمد
شمارهٔ ۱۰۵: به بزم گل ز لبت جام را چو کام بر آمد
شمارهٔ ۱۰۶: یار به کف ساغر شراب درآمد
شمارهٔ ۱۰۷: رخنه ز غم در دل خراب درآمد
شمارهٔ ۱۰۸: گهی که از درم آن ترک شوخ شنگ درآید
شمارهٔ ۱۰۹: هر آفتاب که از مطلع جمال برآید
شمارهٔ ۱۱۰: پریوشی که به رخ رسم دلبری داند
شمارهٔ ۱۱۱: دلم به ماه تمام از رخت عبارت کرد
شمارهٔ ۱۱۲: ای خوش آنان که خم طره یاری گیرند
شمارهٔ ۱۱۳: باده چون بی غش و ساقی چو پریوش باشد
شمارهٔ ۱۱۴: سفر خوش است اگر یار همسفر باشد
شمارهٔ ۱۱۵: ز بس آه غمت زین جان آتشناک خواهم زد
شمارهٔ ۱۱۶: چو ترک سرکشم بر عزم میدان پشت زین گیرد
شمارهٔ ۱۱۷: چون صبا شانه درآن طره خم در خم زد
شمارهٔ ۱۱۸: هر شیشه می با تو چو در محفلم افتد
شمارهٔ ۱۱۹: به باغ لاله و گل رونق بهارانند
شمارهٔ ۱۲۰: صبحدم دردکشان نقب به میخانه زدند
شمارهٔ ۱۲۱: آن که تیغ مهر او در سینه صد چاکم زند
شمارهٔ ۱۲۲: دل دید لبت وز دو جهان بی خبر افتاد
شمارهٔ ۱۲۳: برهنگان چمن باز سبزپوش شدند
شمارهٔ ۱۲۴: چو رند خط به حریفان دردخواره نویسد
شمارهٔ ۱۲۵: خوبرویان جهان رسم وفا نشناسند
شمارهٔ ۱۲۶: بر دل عاشق چو زخم از نشتر خاری رسد
شمارهٔ ۱۲۷: دوستان از ناله زارم صدایی بشنوید
شمارهٔ ۱۲۸: منم امروز حریف قدح آشامی چند
شمارهٔ ۱۲۹: چو خندان جام می کام از لب لعل تو بردارد
شمارهٔ ۱۳۰: گر روی بی تو مرا داغ جگر تازه شود
شمارهٔ ۱۳۱: چون رسوم شاهی از دور فلک بنیاد شد
شمارهٔ ۱۳۲: دی چو به بوستان تو را جا به کنار آب شد
شمارهٔ ۱۳۳: بر سر از چتر مرصع سایه ات می گستردند
شمارهٔ ۱۳۴: ز آب حیات مشک خطا را سرشتهاند
شمارهٔ ۱۳۵: اشکم به گلو گر ره فریاد نبندد
شمارهٔ ۱۳۶: بر لبم تا نفسی می رود و می آید
شمارهٔ ۱۳۷: چو یار زلف معنبر نبندد و نگشاید
شمارهٔ ۱۳۸: حیفم آید ز خدنگ تو که بر خاک افتد
شمارهٔ ۱۳۹: دل خون و جگر پرخون بار دگرم شب شد
شمارهٔ ۱۴۰: عاشقان از خطت چو یاد کنند
شمارهٔ ۱۴۱: از سرو قدت کج نظران را چه گشاید
شمارهٔ ۱۴۲: هر شبم بی تو به صد غم بگذرد
شمارهٔ ۱۴۳: کی بود کی که شب محنت من روز شود
شمارهٔ ۱۴۴: از تنت گر قبا گشاده شود
شمارهٔ ۱۴۵: رخت که بر مه رخشان خطی ز نیل کشید
شمارهٔ ۱۴۶: مدت رفتن آن مه به سفر دیر کشید
شمارهٔ ۱۴۷: کس رخت را چو گل نظاره نکرد
شمارهٔ ۱۴۸: چون قدح کز شراب پر گردد
شمارهٔ ۱۴۹: داغ هجرم لب خشک از مژه تر میسازد
شمارهٔ ۱۵۰: دلم از رشک صبا می لرزد
شمارهٔ ۱۵۱: رخ نمودی صفا همین باشد
شمارهٔ ۱۵۲: دل تو غیر جفا نپسندد
شمارهٔ ۱۵۳: مست چشمت شراب را چه کند
شمارهٔ ۱۵۴: زان بت آزری خبر که دهد
شمارهٔ ۱۵۵: ز ایام خرمی نفس دیگرم نماند
شمارهٔ ۱۵۶: چو از تن تیر تو جان را بدزدد
شمارهٔ ۱۵۷: ماهی چو رخت فلک ندارد
شمارهٔ ۱۵۸: معاشران چو می لعل در پیاله کنند
شمارهٔ ۱۵۹: با تو یکجا نمی توانم بود
شمارهٔ ۱۶۰: زان شست و شو که در چمن از ژاله میرود
شمارهٔ ۱۶۱: دل باز سراسیمه سیمین ذقنی شد
شمارهٔ ۱۶۲: مرا بر نوک مژگان بس که خون دل جگر بندد
شمارهٔ ۱۶۳: سرت ز عارضه دهر دردمند مباد
شمارهٔ ۱۶۴: بیا که قاصد فرخنده پی ز راه رسید
شمارهٔ ۱۶۵: گریه تلخ من از خنده آن لب نگرید
شمارهٔ ۱۶۶: خشتی که روز مرگ مرا زیر سر نهند
شمارهٔ ۱۶۷: رقم می زد قلم وصف لب لعل تو بر کاغذ
شمارهٔ ۱۶۸: قدت سرویست جانا سایه پرور
شمارهٔ ۱۶۹: عید شد و اندر کنار و بوسه با هم هر دو یار
شمارهٔ ۱۷۰: ای به نظاره کرده رو موکب ماه من نگر
شمارهٔ ۱۷۱: گر کنی سایه ام ای سرو خرامان بر سر
شمارهٔ ۱۷۲: به رخسار و جبین و روی و عارض بردی ای دلبر
شمارهٔ ۱۷۳: فصل دی کوته بود ساقی برای عیش روز
شمارهٔ ۱۷۴: ندارم دریغ از غمت هیچ چیز
شمارهٔ ۱۷۵: من به خون غرق و لب لعل تو در خنده هنوز
شمارهٔ ۱۷۶: آید به برم چون تو نگاری نه و هرگز
شمارهٔ ۱۷۷: در لطف بود گل ز تو افزون نه و هرگز
شمارهٔ ۱۷۸: یا به شمشیر جفا در جگرم چاک انداز
شمارهٔ ۱۷۹: آن سرو ناز کیست نهاده کلاه کژ
شمارهٔ ۱۸۰: چو دید اشک روان مرا ستاره شناس
شمارهٔ ۱۸۱: خنده ای زد لب تو بر من گریان که مپرس
شمارهٔ ۱۸۲: منم امروز و حالتی که مپرس
شمارهٔ ۱۸۳: دل سپردم به دلبری که مپرس
شمارهٔ ۱۸۴: لطافت لب او بین و از زلال مپرس
شمارهٔ ۱۸۵: تیر باران رسد از قوس قزح بر نرگس
شمارهٔ ۱۸۶: تا به چشمت شده در ناز برابر نرگس
شمارهٔ ۱۸۷: مشو فریفته حسن صورت ای درویش
شمارهٔ ۱۸۸: آشیان می سازد از خس بلبل بی صبر و هوش
شمارهٔ ۱۸۹: چون نهفتی آن دو رخ بگشا لب خندان خویش
شمارهٔ ۱۹۰: نگار من که باشد خانه از کوی وفا دورش
شمارهٔ ۱۹۱: خوشا منازل سلمی و ربع و اطلالش
شمارهٔ ۱۹۲: خط عنبرین بر شکر مکش
شمارهٔ ۱۹۳: دم زد دل از سر غمت از سرزنش خون کردمش
شمارهٔ ۱۹۴: ای چو گلبرگ طری عارض زیبای تو خوش
شمارهٔ ۱۹۵: ای به سرم دمبدم تیغ جفای تو خوش
شمارهٔ ۱۹۶: نازنینا یک شبی با عاشقان دمساز باش
شمارهٔ ۱۹۷: چمن کامسال بینی ناامید از فیض بارانش
شمارهٔ ۱۹۸: نه به لطف از ستم دوست توان یافت خلاص
شمارهٔ ۱۹۹: چو خوش دمیده تو را خط به گرد آن عارض
شمارهٔ ۲۰۰: چون نسخه جمال تو خالیست از غلط
شمارهٔ ۲۰۱: دلم که بی تو ز هیچ آرزو ندارد حظ
شمارهٔ ۲۰۲: زآتش عشقت علم زد رشته جانم چو شمع
شمارهٔ ۲۰۳: عمرها آن که به سویم گذری داشت دریغ
شمارهٔ ۲۰۴: کجا شد آنکه ز بغداد مستقر سلف
شمارهٔ ۲۰۵: صوفی شهر آن به انواع فضایل متصف
شمارهٔ ۲۰۶: حشمت میفروش بین بر در او ز هر طرف
شمارهٔ ۲۰۷: شب نهان آن مستم از بالای سر بگذشت حیف
شمارهٔ ۲۰۸: دنت منازل من کنت منه بالاشواق
شمارهٔ ۲۰۹: به خود گمان من آن بود در بدایت عشق
شمارهٔ ۲۱۰: بیا ساقی بیار آن باده پاک
شمارهٔ ۲۱۱: مراست بی رخ تو شادیی به غم نزدیک
شمارهٔ ۲۱۲: شکر آمد ز خنده تو به تنگ
شمارهٔ ۲۱۳: از در بسته و دیوار بلند تو به تنگ
شمارهٔ ۲۱۴: هرکس آرد دامن صلحت به چنگ
شمارهٔ ۲۱۵: مصطفایی به صفای دو رخ و لعل تو آل
شمارهٔ ۲۱۶: بیا که فصل بهار است و محتسب معزول
شمارهٔ ۲۱۷: در دهانت شک است و آن دو سه خال
شمارهٔ ۲۱۸: قد بدا الصبح علی اسعد فال
شمارهٔ ۲۱۹: ای پای دل ز زلفت در عنبرین سلاسل
شمارهٔ ۲۲۰: شراب لعل بده ساقیا که یک دو سه دم
شمارهٔ ۲۲۱: دور از توام افتاده بر بستر درد و غم
شمارهٔ ۲۲۲: ای تنت سیم و بر و ساعد و بازو همه سیم
شمارهٔ ۲۲۳: گاهی که کشی تیغ نهم گردن تسلیم
شمارهٔ ۲۲۴: بیا کز روی ساقی وقت گل برقع براندازیم
شمارهٔ ۲۲۵: ما به راه طلب وصل تو نعل افکندیم
شمارهٔ ۲۲۶: رخصتم ده که سر زلف سیاهت گیرم
شمارهٔ ۲۲۷: سحر به گوشه محراب زاریی کردم
شمارهٔ ۲۲۸: من آن نیم که ز تو دست دارم و بروم
شمارهٔ ۲۲۹: دیده پر نم ز غم زمزم و بطحا دارم
شمارهٔ ۲۳۰: چون من بی صبر و دل خواهم که آن رو بنگرم
شمارهٔ ۲۳۱: زان نرنجم که ز خود کرده گرانت بینم
شمارهٔ ۲۳۲: ای پیک دوست پیش آ کت دست و پا ببوسم
شمارهٔ ۲۳۳: ندیدم از دو چشمت شوختر چشم
شمارهٔ ۲۳۴: به ترک عاشقی ای پندگو مده پندم
شمارهٔ ۲۳۵: یاد آن روزی که با خوبان سری میداشتم
شمارهٔ ۲۳۶: طره از روی چو مه بگشا که بگشاید دلم
شمارهٔ ۲۳۷: ای زده نوبت غمت ناله صبحگاهیم
شمارهٔ ۲۳۸: شب از گریه چندان گهر سفته ام
شمارهٔ ۲۳۹: به روز وصل پیاپی نمای دیدارم
شمارهٔ ۲۴۰: کیم من که وصلت تمنا کنم
شمارهٔ ۲۴۱: ز سیلی غمت از دیده خون همی بارم
شمارهٔ ۲۴۲: نوازشنامه ای آورد باد از حضرت جانان
شمارهٔ ۲۴۳: تو نازنین جوانی و من پیر ناتوان
شمارهٔ ۲۴۴: دانی که چیست بر رخم این اشک لاله گون
شمارهٔ ۲۴۵: خدایا به آن سرو نازم رسان
شمارهٔ ۲۴۶: به بستان میگذر وز چهره گلها را خجل میکن
شمارهٔ ۲۴۷: نگارا ز درماندگان یاد می کن
شمارهٔ ۲۴۸: نگارا شبی همنشین باش با من
شمارهٔ ۲۴۹: بیا ای شهره در عشقت به شهر حسن مشهوران
شمارهٔ ۲۵۰: تیغ مژگان را به خون عشقبازان تیز کن
شمارهٔ ۲۵۱: هرگز ندیدم رسم حبیبان
شمارهٔ ۲۵۲: ساغر مه نو باشد خالی شده مپسند آن
شمارهٔ ۲۵۳: ای در دهن تنگت جلاب شکر پنهان
شمارهٔ ۲۵۴: ریزد شکر لبت به خط سبز در سخن
شمارهٔ ۲۵۵: بود خیال تو یارم چه یار بهتر ازین
شمارهٔ ۲۵۶: دلاکرشمه آن شاه نازنینان بین
شمارهٔ ۲۵۷: ای تو را روی وفا با دگران
شمارهٔ ۲۵۸: خواهم ای گل که ز شوق تو بگریم چندان
شمارهٔ ۲۵۹: شدم به صحبت پیر مغان سحرگاهان
شمارهٔ ۲۶۰: خوش آنکه در چمن ای نازنین تو باشی و من
شمارهٔ ۲۶۱: عجب در عربدهست امروز با من ترک مست من
شمارهٔ ۲۶۲: چه کاریست خوش دل به جانان سپردن
شمارهٔ ۲۶۳: ای ماه که می نپرسی از من
شمارهٔ ۲۶۴: زلفت که رفت رونق مشک سیاه ازو
شمارهٔ ۲۶۵: شد وقت گل به باده مرا طیلسان گرو
شمارهٔ ۲۶۶: ای شده روی زمین زیر زمینم بی تو
شمارهٔ ۲۶۷: ای ترک نازنین بشکن گوشه کلاه
شمارهٔ ۲۶۸: بر رخت گل گل که تأثیر شراب انداخته
شمارهٔ ۲۶۹: بود جمله لطف آن زنخدان ساده
شمارهٔ ۲۷۰: بر سر کویت ز من خشک استخوانی مانده
شمارهٔ ۲۷۱: بیا ساقی که شد با می پرستان عهد گل تازه
شمارهٔ ۲۷۲: ای ز غمزه چشم تو بر جان و دل ناوک زده
شمارهٔ ۲۷۳: حلقه زلف را گشاد مده
شمارهٔ ۲۷۴: تو پریرویی و عالم ز تو پر دیوانه
شمارهٔ ۲۷۵: ای ز چشمم اشک خونین ریخته
شمارهٔ ۲۷۶: یار زلف دوتا به هم بسته
شمارهٔ ۲۷۷: گر هر حرام بودی چون باده مست کاره
شمارهٔ ۲۷۸: دلا بین ز توبه به کارم گره
شمارهٔ ۲۷۹: ای سر کوی تو اقلیم بلا
شمارهٔ ۲۸۰: از صومعه آن به که به میخانه بری پی
شمارهٔ ۲۸۱: ای آن که گرد مه ز خط مشکین هلالی بستهای
شمارهٔ ۲۸۲: گل زد به باغ صبحدم اورنگ خسروی
شمارهٔ ۲۸۳: چه عجب بود ز تو ای پسر که به حال ما نظری کنی
شمارهٔ ۲۸۴: با این همه کین با من بیدل که تو داری
شمارهٔ ۲۸۵: یار شد شهرگرد و هر جایی
شمارهٔ ۲۸۶: به شب فروخته رو خانهٔ که میپرسی
شمارهٔ ۲۸۷: ای که افسانه این دیدهٔ تر میپرسی
شمارهٔ ۲۸۸: به سوی خویش مرا رخصت گذر ندهی
شمارهٔ ۲۸۹: شنیده ام که ز من یاد می کنی گاهی
شمارهٔ ۲۹۰: می زند راه دلم شکل سهی بالایی
شمارهٔ ۲۹۱: داغ جفا که برکسان زآتش کین خود نهی
شمارهٔ ۲۹۲: ای شهره در زمانه به شیرین شمایلی
شمارهٔ ۲۹۳: هرگز ای شوخ سوی خسته دلی دیدی نی
شمارهٔ ۲۹۴: منم به کنج خرابات عشق شیفته حالی
شمارهٔ ۲۹۵: نگارا بر گرفتاران ببخشای
شمارهٔ ۲۹۶: هر روز که در میدان چوگان زدن آغازی