غزلیات

نوشته جامی در دیوان اشعار جامی بخش خاتمة الحیات

غزلیات

شمارهٔ ۱: انما الله واحد و احد شمارهٔ ۲: زهی از دو رخ شاه دنیا و دین شمارهٔ ۳: برآمد شاه عشق از طور سینا شمارهٔ ۴: عاشقم اما نمی گویم کجا شمارهٔ ۵: به اسرار حقیقت نیست جز پیر مغان دانا شمارهٔ ۶: هلال الکاس لم تکمل بشمس الراح کملها شمارهٔ ۷: الا یا ایها الساقی می آمد حل مشکل‌ها شمارهٔ ۸: نات سلمی و لکن لاخ برق من مغانیها شمارهٔ ۹: به افسون گر گشایی مهر این لعل شکرخارا شمارهٔ ۱۰: بر طرف رخ نهادی آن جعد مشکسا را شمارهٔ ۱۱: سر چو ز جیب برزنی جلوه بامداد را شمارهٔ ۱۲: کو قاصدی که شرح غم اشتیاق را شمارهٔ ۱۳: عارض ز خط آراسته شد نوش لبم را شمارهٔ ۱۴: نبرد کعبه ام از خاطر این تمنا را شمارهٔ ۱۵: جز هوای وصل تو در سر هوس نبود مرا شمارهٔ ۱۶: پاره پاره دل حزین مرا شمارهٔ ۱۷: عید شد و عالمی کشته جولان تو را شمارهٔ ۱۸: چنان محروم خواهد یار از دیدار خود ما را شمارهٔ ۱۹: خار غم بیخ فرو برده در آب و گل ما شمارهٔ ۲۰: به سبز خطی یار و سفیدمویی ما شمارهٔ ۲۱: ای خسته دل شکسته ما شمارهٔ ۲۲: گر در دلم از داغ نوت ماند اثرها شمارهٔ ۲۳: هر شبی از تو درین گوشه کاشانه جدا شمارهٔ ۲۴: دستم از جور رقیب است ز دامان حبیب شمارهٔ ۲۵: زلف معشوق به دست دگران است امشب شمارهٔ ۲۶: ای سیه تر دل سنگین تو از روی رقیب شمارهٔ ۲۷: ای دل به بوسه بر لب هر نازنین مچسپ شمارهٔ ۲۸: زهی فراق تو چون مرگ هادم اللذات شمارهٔ ۲۹: پیش قدت دست خدمت بسته هر سروی که هست شمارهٔ ۳۰: چو عشق بر دوجهان حرف اتحاد نوشت شمارهٔ ۳۱: صبحدم داشتم از غنچه نشکفته شگفت شمارهٔ ۳۲: تا کرد جا به گوشم آوازه جمالت شمارهٔ ۳۳: ماهی که خاست در شهر از رفتنش قیامت شمارهٔ ۳۴: گنج مراد را که بر او قفل ابتلاست شمارهٔ ۳۵: روی خوش تو مطلع صبح صباحت است شمارهٔ ۳۶: امشب ز شغل شاعریم حال دیگر است شمارهٔ ۳۷: آن شاخ گل که تازه بر و سایه پرور است شمارهٔ ۳۸: تا آن ذقن ز خط شده گوی معنبر است شمارهٔ ۳۹: این کلبه نشیمن نیاز است شمارهٔ ۴۰: به ابروان مه من در خم فلک طاق است شمارهٔ ۴۱: جهد مل کن که باز عهد گل است شمارهٔ ۴۲: چو در طریق ارادت نگار ما دودل است شمارهٔ ۴۳: توسنت را رکاب ماه نو است شمارهٔ ۴۴: واله عشق تو را تمییز خار از گل کی است شمارهٔ ۴۵: بود بهار من آن روز اگرچه فصل دی است شمارهٔ ۴۶: ای رشک شاخ طوبی بالای دلربایت شمارهٔ ۴۷: رفت آنکه کام خواهم از لعل جانفزایت شمارهٔ ۴۸: همانا آیت سجده ست خط از مصحف رویت شمارهٔ ۴۹: بلبلا هر شب تو را این ناله های زار چیست شمارهٔ ۵۰: حسنت از خط رونق دیگر گرفت شمارهٔ ۵۱: ما را به غم تو هیچ کم نیست شمارهٔ ۵۲: کهن رواق فلک منزل اقامت نیست شمارهٔ ۵۳: رخت خطی به مشک تر نوشته ست شمارهٔ ۵۴: دلم نقطه درد افتاده است شمارهٔ ۵۵: بیدلی را بلایی افتاده ست شمارهٔ ۵۶: از دو چشم تو مست بسیار است شمارهٔ ۵۷: خط به گرد رخت درآمده است شمارهٔ ۵۸: شیوه عقل از دل دیوانه بیرون کردنیست شمارهٔ ۵۹: از تنگهای شکر ناب آن دهن به است شمارهٔ ۶۰: به غمزه چشم تو درس ستمگری آموخت شمارهٔ ۶۱: آن غمزه زن چو گرد گلستان برآمده ست شمارهٔ ۶۲: داد از تو که هیچت روش داد نمانده ست شمارهٔ ۶۳: رند دردی کش که با می دارد ایمانی درست شمارهٔ ۶۴: نماند جا که تر از ابر دیده ما نیست شمارهٔ ۶۵: راهت از دیده رفتنم هوس است شمارهٔ ۶۶: ای خوش آن عاشق که با یار خود است شمارهٔ ۶۷: خیال لعل لبت با صفای سینه خوش است شمارهٔ ۶۸: چو نقشبند ازل نخل دلربای تو بست شمارهٔ ۶۹: منم که دعوی عشق تو رسم و راه من است شمارهٔ ۷۰: طالب علم نظر شو خود جز این تحصیل چیست شمارهٔ ۷۱: باز عید آمد و مهر از دهن خم برخاست شمارهٔ ۷۲: آن چه نور است که از وادی بطحا برخاست شمارهٔ ۷۳: جز مرغ غمت کرده به دل خانه کسی نیست شمارهٔ ۷۴: ساقیا دور فلک منشور عید آورده است شمارهٔ ۷۵: تا کی از شوق لبت تشنه جگر خواهم زیست شمارهٔ ۷۶: مه که از خجلت آن شمع شکرلب بگریخت شمارهٔ ۷۷: منجم می کند از ماه و خور بحث شمارهٔ ۷۸: آن مه که یافت امشب ازو عیش ما رواج شمارهٔ ۷۹: ز لعلت آن ز وی قدر شکر هیچ، شمارهٔ ۸۰: بر آفتاب سلسلهٔ پرشکن مپیچ شمارهٔ ۸۱: سر درگلیم تن شبم آمد به گوش روح شمارهٔ ۸۲: ای صیقل جبین تو داده جلای روح شمارهٔ ۸۳: نهاده سر به رخت زلف عنبرین گستاخ شمارهٔ ۸۴: قامتت نیزه و رخسار تو ای عشوه پسند شمارهٔ ۸۵: باغبان می خواست برد شاخی از سرو بلند شمارهٔ ۸۶: زهی جمال تو خورشید آسمان شهود شمارهٔ ۸۷: سر زلفت گره بر کار من زد شمارهٔ ۸۸: چو می دم با لب جانان من زد شمارهٔ ۸۹: سحرگاهان که از باد صبا بوی بهاران زد شمارهٔ ۹۰: نظاره جمال تو بیهوشی آورد شمارهٔ ۹۱: خط تو خضر را به سیه پوشی آورد شمارهٔ ۹۲: غمت از دل به رخم اشک جگرگون آرد شمارهٔ ۹۳: دل که در باغ ز هر گل غم یارش گیرد شمارهٔ ۹۴: خوشا بادی که ره سوی تو گیرد شمارهٔ ۹۵: لبت دل دزد و من از وی شکر دزد شمارهٔ ۹۶: رقیب کیست که بوسه به خاک پات دهد شمارهٔ ۹۷: آمد نسیم و رایحه مشکبار داد شمارهٔ ۹۸: در دیار مصر اگر یوسف رخی پیدا شود شمارهٔ ۹۹: تیر مژگان کان دو چشم خوابناک انداختند شمارهٔ ۱۰۰: دلم ز هجر رخت رو به کلبه غم کرد شمارهٔ ۱۰۱: نرگس آسا چو سر از خاک بدر خواهم کرد شمارهٔ ۱۰۲: عشرت خسرو و شیرین سحرم یاد آید شمارهٔ ۱۰۳: شبم ز مرغ چمن این نوا به گوش آمد شمارهٔ ۱۰۴: خطت از لعل آتشگون برآمد شمارهٔ ۱۰۵: به بزم گل ز لبت جام را چو کام بر آمد شمارهٔ ۱۰۶: یار به کف ساغر شراب درآمد شمارهٔ ۱۰۷: رخنه ز غم در دل خراب درآمد شمارهٔ ۱۰۸: گهی که از درم آن ترک شوخ شنگ درآید شمارهٔ ۱۰۹: هر آفتاب که از مطلع جمال برآید شمارهٔ ۱۱۰: پریوشی که به رخ رسم دلبری داند شمارهٔ ۱۱۱: دلم به ماه تمام از رخت عبارت کرد شمارهٔ ۱۱۲: ای خوش آنان که خم طره یاری گیرند شمارهٔ ۱۱۳: باده چون بی غش و ساقی چو پریوش باشد شمارهٔ ۱۱۴: سفر خوش است اگر یار همسفر باشد شمارهٔ ۱۱۵: ز بس آه غمت زین جان آتشناک خواهم زد شمارهٔ ۱۱۶: چو ترک سرکشم بر عزم میدان پشت زین گیرد شمارهٔ ۱۱۷: چون صبا شانه درآن طره خم در خم زد شمارهٔ ۱۱۸: هر شیشه می با تو چو در محفلم افتد شمارهٔ ۱۱۹: به باغ لاله و گل رونق بهارانند شمارهٔ ۱۲۰: صبحدم دردکشان نقب به میخانه زدند شمارهٔ ۱۲۱: آن که تیغ مهر او در سینه صد چاکم زند شمارهٔ ۱۲۲: دل دید لبت وز دو جهان بی خبر افتاد شمارهٔ ۱۲۳: برهنگان چمن باز سبزپوش شدند شمارهٔ ۱۲۴: چو رند خط به حریفان دردخواره نویسد شمارهٔ ۱۲۵: خوبرویان جهان رسم وفا نشناسند شمارهٔ ۱۲۶: بر دل عاشق چو زخم از نشتر خاری رسد شمارهٔ ۱۲۷: دوستان از ناله زارم صدایی بشنوید شمارهٔ ۱۲۸: منم امروز حریف قدح آشامی چند شمارهٔ ۱۲۹: چو خندان جام می کام از لب لعل تو بردارد شمارهٔ ۱۳۰: گر روی بی تو مرا داغ جگر تازه شود شمارهٔ ۱۳۱: چون رسوم شاهی از دور فلک بنیاد شد شمارهٔ ۱۳۲: دی چو به بوستان تو را جا به کنار آب شد شمارهٔ ۱۳۳: بر سر از چتر مرصع سایه ات می گستردند شمارهٔ ۱۳۴: ز آب حیات مشک خطا را سرشته‌اند شمارهٔ ۱۳۵: اشکم به گلو گر ره فریاد نبندد شمارهٔ ۱۳۶: بر لبم تا نفسی می رود و می آید شمارهٔ ۱۳۷: چو یار زلف معنبر نبندد و نگشاید شمارهٔ ۱۳۸: حیفم آید ز خدنگ تو که بر خاک افتد شمارهٔ ۱۳۹: دل خون و جگر پرخون بار دگرم شب شد شمارهٔ ۱۴۰: عاشقان از خطت چو یاد کنند شمارهٔ ۱۴۱: از سرو قدت کج نظران را چه گشاید شمارهٔ ۱۴۲: هر شبم بی تو به صد غم بگذرد شمارهٔ ۱۴۳: کی بود کی که شب محنت من روز شود شمارهٔ ۱۴۴: از تنت گر قبا گشاده شود شمارهٔ ۱۴۵: رخت که بر مه رخشان خطی ز نیل کشید شمارهٔ ۱۴۶: مدت رفتن آن مه به سفر دیر کشید شمارهٔ ۱۴۷: کس رخت را چو گل نظاره نکرد شمارهٔ ۱۴۸: چون قدح کز شراب پر گردد شمارهٔ ۱۴۹: داغ هجرم لب خشک از مژه تر می‌سازد شمارهٔ ۱۵۰: دلم از رشک صبا می لرزد شمارهٔ ۱۵۱: رخ نمودی صفا همین باشد شمارهٔ ۱۵۲: دل تو غیر جفا نپسندد شمارهٔ ۱۵۳: مست چشمت شراب را چه کند شمارهٔ ۱۵۴: زان بت آزری خبر که دهد شمارهٔ ۱۵۵: ز ایام خرمی نفس دیگرم نماند شمارهٔ ۱۵۶: چو از تن تیر تو جان را بدزدد شمارهٔ ۱۵۷: ماهی چو رخت فلک ندارد شمارهٔ ۱۵۸: معاشران چو می لعل در پیاله کنند شمارهٔ ۱۵۹: با تو یکجا نمی توانم بود شمارهٔ ۱۶۰: زان شست و شو که در چمن از ژاله می‌رود شمارهٔ ۱۶۱: دل باز سراسیمه سیمین ذقنی شد شمارهٔ ۱۶۲: مرا بر نوک مژگان بس که خون دل جگر بندد شمارهٔ ۱۶۳: سرت ز عارضه دهر دردمند مباد شمارهٔ ۱۶۴: بیا که قاصد فرخنده پی ز راه رسید شمارهٔ ۱۶۵: گریه تلخ من از خنده آن لب نگرید شمارهٔ ۱۶۶: خشتی که روز مرگ مرا زیر سر نهند شمارهٔ ۱۶۷: رقم می زد قلم وصف لب لعل تو بر کاغذ شمارهٔ ۱۶۸: قدت سرویست جانا سایه پرور شمارهٔ ۱۶۹: عید شد و اندر کنار و بوسه با هم هر دو یار شمارهٔ ۱۷۰: ای به نظاره کرده رو موکب ماه من نگر شمارهٔ ۱۷۱: گر کنی سایه ام ای سرو خرامان بر سر شمارهٔ ۱۷۲: به رخسار و جبین و روی و عارض بردی ای دلبر شمارهٔ ۱۷۳: فصل دی کوته بود ساقی برای عیش روز شمارهٔ ۱۷۴: ندارم دریغ از غمت هیچ چیز شمارهٔ ۱۷۵: من به خون غرق و لب لعل تو در خنده هنوز شمارهٔ ۱۷۶: آید به برم چون تو نگاری نه و هرگز شمارهٔ ۱۷۷: در لطف بود گل ز تو افزون نه و هرگز شمارهٔ ۱۷۸: یا به شمشیر جفا در جگرم چاک انداز شمارهٔ ۱۷۹: آن سرو ناز کیست نهاده کلاه کژ شمارهٔ ۱۸۰: چو دید اشک روان مرا ستاره شناس شمارهٔ ۱۸۱: خنده ای زد لب تو بر من گریان که مپرس شمارهٔ ۱۸۲: منم امروز و حالتی که مپرس شمارهٔ ۱۸۳: دل سپردم به دلبری که مپرس شمارهٔ ۱۸۴: لطافت لب او بین و از زلال مپرس شمارهٔ ۱۸۵: تیر باران رسد از قوس قزح بر نرگس شمارهٔ ۱۸۶: تا به چشمت شده در ناز برابر نرگس شمارهٔ ۱۸۷: مشو فریفته حسن صورت ای درویش شمارهٔ ۱۸۸: آشیان می سازد از خس بلبل بی صبر و هوش شمارهٔ ۱۸۹: چون نهفتی آن دو رخ بگشا لب خندان خویش شمارهٔ ۱۹۰: نگار من که باشد خانه از کوی وفا دورش شمارهٔ ۱۹۱: خوشا منازل سلمی و ربع و اطلالش شمارهٔ ۱۹۲: خط عنبرین بر شکر مکش شمارهٔ ۱۹۳: دم زد دل از سر غمت از سرزنش خون کردمش شمارهٔ ۱۹۴: ای چو گلبرگ طری عارض زیبای تو خوش شمارهٔ ۱۹۵: ای به سرم دمبدم تیغ جفای تو خوش شمارهٔ ۱۹۶: نازنینا یک شبی با عاشقان دمساز باش شمارهٔ ۱۹۷: چمن کامسال بینی ناامید از فیض بارانش شمارهٔ ۱۹۸: نه به لطف از ستم دوست توان یافت خلاص شمارهٔ ۱۹۹: چو خوش دمیده تو را خط به گرد آن عارض شمارهٔ ۲۰۰: چون نسخه جمال تو خالیست از غلط شمارهٔ ۲۰۱: دلم که بی تو ز هیچ آرزو ندارد حظ شمارهٔ ۲۰۲: زآتش عشقت علم زد رشته جانم چو شمع شمارهٔ ۲۰۳: عمرها آن که به سویم گذری داشت دریغ شمارهٔ ۲۰۴: کجا شد آنکه ز بغداد مستقر سلف شمارهٔ ۲۰۵: صوفی شهر آن به انواع فضایل متصف شمارهٔ ۲۰۶: حشمت میفروش بین بر در او ز هر طرف شمارهٔ ۲۰۷: شب نهان آن مستم از بالای سر بگذشت حیف شمارهٔ ۲۰۸: دنت منازل من کنت منه بالاشواق شمارهٔ ۲۰۹: به خود گمان من آن بود در بدایت عشق شمارهٔ ۲۱۰: بیا ساقی بیار آن باده پاک شمارهٔ ۲۱۱: مراست بی رخ تو شادیی به غم نزدیک شمارهٔ ۲۱۲: شکر آمد ز خنده تو به تنگ شمارهٔ ۲۱۳: از در بسته و دیوار بلند تو به تنگ شمارهٔ ۲۱۴: هرکس آرد دامن صلحت به چنگ شمارهٔ ۲۱۵: مصطفایی به صفای دو رخ و لعل تو آل شمارهٔ ۲۱۶: بیا که فصل بهار است و محتسب معزول شمارهٔ ۲۱۷: در دهانت شک است و آن دو سه خال شمارهٔ ۲۱۸: قد بدا الصبح علی اسعد فال شمارهٔ ۲۱۹: ای پای دل ز زلفت در عنبرین سلاسل شمارهٔ ۲۲۰: شراب لعل بده ساقیا که یک دو سه دم شمارهٔ ۲۲۱: دور از توام افتاده بر بستر درد و غم شمارهٔ ۲۲۲: ای تنت سیم و بر و ساعد و بازو همه سیم شمارهٔ ۲۲۳: گاهی که کشی تیغ نهم گردن تسلیم شمارهٔ ۲۲۴: بیا کز روی ساقی وقت گل برقع براندازیم شمارهٔ ۲۲۵: ما به راه طلب وصل تو نعل افکندیم شمارهٔ ۲۲۶: رخصتم ده که سر زلف سیاهت گیرم شمارهٔ ۲۲۷: سحر به گوشه محراب زاریی کردم شمارهٔ ۲۲۸: من آن نیم که ز تو دست دارم و بروم شمارهٔ ۲۲۹: دیده پر نم ز غم زمزم و بطحا دارم شمارهٔ ۲۳۰: چون من بی صبر و دل خواهم که آن رو بنگرم شمارهٔ ۲۳۱: زان نرنجم که ز خود کرده گرانت بینم شمارهٔ ۲۳۲: ای پیک دوست پیش آ کت دست و پا ببوسم شمارهٔ ۲۳۳: ندیدم از دو چشمت شوختر چشم شمارهٔ ۲۳۴: به ترک عاشقی ای پندگو مده پندم شمارهٔ ۲۳۵: یاد آن روزی که با خوبان سری می‌داشتم شمارهٔ ۲۳۶: طره از روی چو مه بگشا که بگشاید دلم شمارهٔ ۲۳۷: ای زده نوبت غمت ناله صبحگاهیم شمارهٔ ۲۳۸: شب از گریه چندان گهر سفته ام شمارهٔ ۲۳۹: به روز وصل پیاپی نمای دیدارم شمارهٔ ۲۴۰: کیم من که وصلت تمنا کنم شمارهٔ ۲۴۱: ز سیلی غمت از دیده خون همی بارم شمارهٔ ۲۴۲: نوازشنامه ای آورد باد از حضرت جانان شمارهٔ ۲۴۳: تو نازنین جوانی و من پیر ناتوان شمارهٔ ۲۴۴: دانی که چیست بر رخم این اشک لاله گون شمارهٔ ۲۴۵: خدایا به آن سرو نازم رسان شمارهٔ ۲۴۶: به بستان می‌گذر وز چهره گل‌ها را خجل می‌کن شمارهٔ ۲۴۷: نگارا ز درماندگان یاد می کن شمارهٔ ۲۴۸: نگارا شبی همنشین باش با من شمارهٔ ۲۴۹: بیا ای شهره در عشقت به شهر حسن مشهوران شمارهٔ ۲۵۰: تیغ مژگان را به خون عشقبازان تیز کن شمارهٔ ۲۵۱: هرگز ندیدم رسم حبیبان شمارهٔ ۲۵۲: ساغر مه نو باشد خالی شده مپسند آن شمارهٔ ۲۵۳: ای در دهن تنگت جلاب شکر پنهان شمارهٔ ۲۵۴: ریزد شکر لبت به خط سبز در سخن شمارهٔ ۲۵۵: بود خیال تو یارم چه یار بهتر ازین شمارهٔ ۲۵۶: دلاکرشمه آن شاه نازنینان بین شمارهٔ ۲۵۷: ای تو را روی وفا با دگران شمارهٔ ۲۵۸: خواهم ای گل که ز شوق تو بگریم چندان شمارهٔ ۲۵۹: شدم به صحبت پیر مغان سحرگاهان شمارهٔ ۲۶۰: خوش آنکه در چمن ای نازنین تو باشی و من شمارهٔ ۲۶۱: عجب در عربده‌ست امروز با من ترک مست من شمارهٔ ۲۶۲: چه کاریست خوش دل به جانان سپردن شمارهٔ ۲۶۳: ای ماه که می نپرسی از من شمارهٔ ۲۶۴: زلفت که رفت رونق مشک سیاه ازو شمارهٔ ۲۶۵: شد وقت گل به باده مرا طیلسان گرو شمارهٔ ۲۶۶: ای شده روی زمین زیر زمینم بی تو شمارهٔ ۲۶۷: ای ترک نازنین بشکن گوشه کلاه شمارهٔ ۲۶۸: بر رخت گل گل که تأثیر شراب انداخته شمارهٔ ۲۶۹: بود جمله لطف آن زنخدان ساده شمارهٔ ۲۷۰: بر سر کویت ز من خشک استخوانی مانده شمارهٔ ۲۷۱: بیا ساقی که شد با می پرستان عهد گل تازه شمارهٔ ۲۷۲: ای ز غمزه چشم تو بر جان و دل ناوک زده شمارهٔ ۲۷۳: حلقه زلف را گشاد مده شمارهٔ ۲۷۴: تو پریرویی و عالم ز تو پر دیوانه شمارهٔ ۲۷۵: ای ز چشمم اشک خونین ریخته شمارهٔ ۲۷۶: یار زلف دوتا به هم بسته شمارهٔ ۲۷۷: گر هر حرام بودی چون باده مست کاره شمارهٔ ۲۷۸: دلا بین ز توبه به کارم گره شمارهٔ ۲۷۹: ای سر کوی تو اقلیم بلا شمارهٔ ۲۸۰: از صومعه آن به که به میخانه بری پی شمارهٔ ۲۸۱: ای آن که گرد مه ز خط مشکین هلالی بسته‌ای شمارهٔ ۲۸۲: گل زد به باغ صبحدم اورنگ خسروی شمارهٔ ۲۸۳: چه عجب بود ز تو ای پسر که به حال ما نظری کنی شمارهٔ ۲۸۴: با این همه کین با من بیدل که تو داری شمارهٔ ۲۸۵: یار شد شهرگرد و هر جایی شمارهٔ ۲۸۶: به شب فروخته رو خانهٔ که می‌پرسی شمارهٔ ۲۸۷: ای که افسانه این دیدهٔ تر می‌پرسی شمارهٔ ۲۸۸: به سوی خویش مرا رخصت گذر ندهی شمارهٔ ۲۸۹: شنیده ام که ز من یاد می کنی گاهی شمارهٔ ۲۹۰: می زند راه دلم شکل سهی بالایی شمارهٔ ۲۹۱: داغ جفا که برکسان زآتش کین خود نهی شمارهٔ ۲۹۲: ای شهره در زمانه به شیرین شمایلی شمارهٔ ۲۹۳: هرگز ای شوخ سوی خسته دلی دیدی نی شمارهٔ ۲۹۴: منم به کنج خرابات عشق شیفته حالی شمارهٔ ۲۹۵: نگارا بر گرفتاران ببخشای شمارهٔ ۲۹۶: هر روز که در میدان چوگان زدن آغازی