شمارهٔ ۲۷: ای دل به بوسه بر لب هر نازنین مچسپ
نوشته جامی در دیوان اشعار جامی فصل غزلیات بخش خاتمة الحیات
ای دل به بوسه بر لب هر نازنین مچسپ
خوی مگس گرفته به هر انگبین مچسپ
آلوده کرده طبع خود از شهد شهوتی
ز آلوده طبع خویش بر آن و بر این مچسپ
هر سو گذشت سروقدی تیزپا مشو
هرجا نشست نوشلبی بر زمین مچسپ
در سیم ساق و ساعد هر بت که بنگری
دستش مزن به دامن و بر آستین مچسپ
وصف ریاض خلد ز واعظ چو بشنوی
دیدار جوی و بر طمع حور عین مچسپ
تاج تو خاک فقر و نگین خون دل بس است
بر آرزوی تاج و امید نگین مچسپ
خواهی رسی به منزل مقصود جامیا
جز بر سبکروان ره عقل و دین مچسپ