بخش ۲۰: روزی اسکندر با سرهنگان خویش برنشسته بود، یکی از ایشان گفت: خداوند - سبحانه - تو را ملک بزرگ داده است، زنان بسیار کن تا فرزندان تو بسیار گردند و یادگار

نوشته جامی در بهارستان جامی فصل روضهٔ سوم (در ذکر پادشاهان)

روزی اسکندر با سرهنگان خویش برنشسته بود، یکی از ایشان گفت: خداوند - سبحانه - تو را ملک بزرگ داده است، زنان بسیار کن تا فرزندان تو بسیار گردند و یادگار تو اندر جهان بماند.


جواب داد که یادگار مرد نه فرزندان اوست بلکه سنتهای خوب و سیرتهای نیکوست، نیکو نبود آن کس که بر مردان جهان غلبه کرده است زنان بر وی غلبه کنند.


چو نیست پیش پدر اینقدر یقین که پسر

ز خیل بی خردان است یا خردمندان


بس است سیرت نیکو حکیم را فرزند

زبون زن چه شود بر امید فرزندان


نظر خود را بنویسید

نظرات