بخش ۱۵: اعرابی تهنیت قدوم کریمی از رؤسای عرب را قصیده ای گفت و بر وی خواند و در آخر گفت:

نوشته جامی در بهارستان جامی فصل روضهٔ چهارم (در ذکر بخشندگان)

اعرابی تهنیت قدوم کریمی از رؤسای عرب را قصیده ای گفت و بر وی خواند و در آخر گفت:


امدد الی یدا تعود بطنها

بذل النوال و ظهرها التقبیلا


یعنی: دراز کن به سوی من دستی را که کف وی عادت کرده است به بخشش زر و مال و پشت او به تقبیل اهل حاجت و سؤال. آن کریم دست به سوی وی دراز کرد، چون ببوسید بر وجه طیبت گفت: موهای لب تو دست مرا بخراشید.


اعرابی گفت: پنجه شیر ژیان را از خار درشت خارپشت چه زیان؟ آن کریم را این کلمه بسیار خوش آمد، گفت: که این کلمه پیش من از آن قصیده خوشتر است! بفرمود تا وی را در برابر قصیده هزار درم دادند و در برابر آن کلمه سه هزار درم.


آن را که به مدحت ز فلک سرگذرانید

چون نیست سخندان بود از جمله فروتر


دانی که سخندان که بود؟ آن که بداند

به را ز نکو باز و نکو را ز نکوتر


نظر خود را بنویسید

نظرات