بخش ۱۶: زشت رویی پیش طبیب رفت که بر زشتترین جایی دملی برآورده ام. طبیب تیز در روی او نگریست و گفت: دروغ می گویی، اینک روی تو را می بینم، بر وی هیچ دملی نیست!

نوشته جامی در بهارستان جامی فصل روضهٔ ششم (در مطایبه)

بخش ۱۵: شخصی زشت رویی را دید که از گناهان استغفار می کرد و نجات از آتش دوزخ می طلبید گفت: ای دوست بدین روی چرا بر دوزخ بخیلی می کنی و آن را از آتش دریغ می دار بخش ۱۷: شخصی بزرگ بینی زنی را خواستگاری می کرد و در تعریف خود می گفت که من مردی ام از خفت و سبکساری دور و بر احتمال مکاره صبور. زن گفت: اگر تو بر احتمال مکاره

زشت رویی پیش طبیب رفت که بر زشتترین جایی دملی برآورده ام. طبیب تیز در روی او نگریست و گفت: دروغ می گویی، اینک روی تو را می بینم، بر وی هیچ دملی نیست!


ز زشتی است که سلطان شرع نپسندد

که عضوهای فرود از کمر برهنه کنی


چو رویت از همه جا زشت تر بود چه عجب

که رو بپوشی و جای دگر برهنه کنی


نظر خود را بنویسید

نظرات