پادشاهی خسرو پرویز

نوشته فردوسی در شاهنامه فردوسی

پادشاهی خسرو پرویز

بخش ۱: چوگستهم وبندوی به آذرگشسپ بخش ۲: چو خسرو نشست از برتخت زر بخش ۳: چو پنهان شد آن چادر آبنوس بخش ۴: چوبشنید بهرام کز روزگار بخش ۵: رسیدند بهرام و خسرو به هم بخش ۶: چوخواهرش بشنید کامد ز راه بخش ۷: وزان روی شد شهریار جوان بخش ۸: وزین روی بنشست بهرام گرد بخش ۹: ز لشکر گزین کرد بهرام شیر بخش ۱۰: وزان جایگه شد به پیش پدر بخش ۱۱: چوبهرام رفت اندر ایوان شاه بخش ۱۲: چوروی زمین گشت خورشید فام بخش ۱۳: چو خورشید خنجر کشید از نیام بخش ۱۴: چوپیدا شد آن چادر قیرگون بخش ۱۵: همی‌بود بندوی بسته چو یوز بخش ۱۶: همی‌تاخت خسرو به پیش اندرون بخش ۱۷: چو بگذشت لشکر بران تازه بوم بخش ۱۸: ببود اندر آن شهر خسرو سه روز بخش ۱۹: چوآمد بران شارستان شهریار بخش ۲۰: دبیر جهاندیده را پیش خواند بخش ۲۱: ز بیگانه قیصر به پرداخت جای بخش ۲۲: چوقیصر نگه کرد و نامه بخواند بخش ۲۳: هم آنگه یکی نامه بنوشت زود بخش ۲۴: چو آن نامه نزدیک خسرو رسید بخش ۲۵: چو خورشید گردنده بی‌رنگ شد بخش ۲۶: بدو گفت قیصر که جاوید زی بخش ۲۷: وزان پس چو دانست کامد سپاه بخش ۲۸: بهشتم بیاراست خورشید چهر بخش ۲۹: چوآمد به بهرام زین آگهی بخش ۳۰: بیامد به نزدیک چوبینه مرد بخش ۳۱: چوخورشید برزد سراز تیره کوه بخش ۳۲: چو بر زد ز دریا درفش سپید بخش ۳۳: هم آنگه ز کوه اندر آمد سپاه بخش ۳۴: چو خورشید روشن بیاراست گاه بخش ۳۵: ازین سوی خسرو بران رزمگاه بخش ۳۶: دگر روز خسرو بیاراست گاه بخش ۳۷: بخراد برزین بفرمود شاه بخش ۳۸: مرا سال بگذشت برشست و پنج بخش ۳۹: کنون داستانهای دیرینه گوی بخش ۴۰: چوشب دامن تیره اندر کشید بخش ۴۱: چو چندی برآمد برین روزگار بخش ۴۲: چو پیدا شد ازآسمان گرد ماه بخش ۴۳: چنین تا خبرها به ایران رسید بخش ۴۴: ازان پس چو بشنید بهرام گرد بخش ۴۵: چو آگاهی آمد به شاه بزرگ بخش ۴۶: وزان روی بهرام شد تا به مرو بخش ۴۷: قلون بستد آن مهر و تازان چو غرو بخش ۴۸: چو بشنید خاقان که بهرام را بخش ۴۹: چوخراد برزین به خسرو رسید بخش ۵۰: ازآن پس چو خاقان به پردخت دل بخش ۵۱: وزان پس جوان و خردمند زن بخش ۵۲: ز لشکر بسی زینهاری شدند بخش ۵۳: چو پیروز شد سوی ایران کشید بخش ۵۴: ازآن پس به آرام بنشست شاه بخش ۵۵: وزان پس بسوی خراسان کسی بخش ۵۶: چنین تا برآمد برین چندگاه بخش ۵۷: دوات و قلم خواست ناباک زن بخش ۵۸: دو هفته برآمد بدو گفت شاه بخش ۵۹: برآمد برین روزگاری دراز بخش ۶۰: چنین تا بیامد مه فرودین بخش ۶۱: ازان پس چو گسترده شد دست شاه بخش ۶۲: چو بر پادشاهیش شد پنج‌سال بخش ۶۳: به قیصر یکی نامه فرمود شاه بخش ۶۴: چویک ماه شد نامه پاسخ نوشت بخش ۶۵ - گفتار اندر داستان خسرو و شیرین: کهن گشته این نامه باستان بخش ۶۶: چنان بد که یک روز پرویز شاه بخش ۶۷: چو آگاهی آمد ز خسرو به راه بخش ۶۸: ازان پس فزون شد بزرگی شاه بخش ۶۹: کنون داستان گوی در داستان بخش ۷۰: همی هر زمان شاه برتر گذشت بخش ۷۱: از ایوان خسرو کنون داستان بخش ۷۲: کنون از بزرگی خسرو سخن بخش ۷۳: بدان نامور تخت و جای مهی بخش ۷۴: بدانست هم زادفرخ که شاه بخش ۷۵: همان زاد فرخ بدرگاه بر بخش ۷۶: همی‌بود خسرو بران مرغزار