پادشاهی گشتاسپ صد و بیست سال بود

نوشته فردوسی در شاهنامه فردوسی

پادشاهی گشتاسپ صد و بیست سال بود

بخش ۱ - به خواب دیدن فردوسی دقیقی را: چنان دید گوینده یک شب به خواب بخش ۲ - سخن دقیقی: چو گشتاسپ را داد لهراسپ تخت بخش ۳ - سخن دقیقی: چو یک چند سالان برآمد برین بخش ۴ - سخن دقیقی: چو چندی برآمد برین روزگار بخش ۵ - سخن دقیقی: برین ایستادند ترکان چین بخش ۶ - سخن دقیقی: بپیچید و نامه بکردش نشان بخش ۷ - سخن دقیقی: همان چون بگفت این سخن شهریار بخش ۸ - سخن دقیقی: سخن چون بسر برد شاه زمین بخش ۹ - سخن دقیقی: چو آگاهی آمد به گشتاسپ شاه بخش ۱۰ - سخن دقیقی: چو از بلخ بامی به جیحون رسید بخش ۱۱ - سخن دقیقی: چو جاماسپ گفت این سپیده دمید بخش ۱۲ - سخن دقیقی: چو اندر گذشت آن شب و بود روز بخش ۱۳ - سخن دقیقی: بیامد سر سروران سپاه بخش ۱۴ - سخن دقیقی: دو هفته برآمد برین کارزار بخش ۱۵ - سخن دقیقی: پس آگاهی آمد به اسفندیار بخش ۱۶ - سخن دقیقی: چو اسفندیار آن گو تهمتن بخش ۱۷ - سخن دقیقی: بدو داد پس شاه بهزاد را بخش ۱۸ - سخن دقیقی: چو بازآورید آن گرانمایه کین بخش ۱۹ - سخن دقیقی: چو ترکان بدیدند کارجاسپ رفت بخش ۲۰ - سخن دقیقی: کی نامبردار فرخنده شاه بخش ۲۱ - سخن دقیقی: کی نامبردار زان روزگار بخش ۲۲ - سخن دقیقی: یکی روز بنشست کی شهریار بخش ۲۳ - سخن دقیقی: بدان روزگار اندر اسفندیار بخش ۲۴ - سخن دقیقی: چو آگاه شد شاه کامد پسر بخش ۲۵ - سخن دقیقی: برآمد بسی روزگاری بدوی بخش ۲۶ - سخن فردوسی: چو این نامه‌ افتاد در دست من بخش ۲۷: کنون رزم ارجاسپ را نو کنیم بخش ۲۸: زنی بود گشتاسپ را هوشمند بخش ۲۹: سرانجام گشتاسپ بنمود پشت بخش ۳۰: یکی مایه‌ور پور اسفندیار بخش ۳۱: چو شب شد چو آهرمن کینه‌خواه بخش ۳۲: برآمد بران تند بالا فراز بخش ۳۳: ازان پس بیامد به پرده‌سرای