شماره ۱۷۰: بازش هوس شکار برخواست

نوشته امیرخسرو دهلوی در دیوان اشعار امیر خسرو دهلوی فصل غزلیات

بازش هوس شکار برخواست

وز دلشدگان قرار برخاست


او مرکب ناز راند و از خلق

هر سوی فغان زار برخاست


او پیش شکار مست بگذشت

فریاد ازان شکار برخاست


من خاک شوم بر آن زمینی

کز توسن او غبار برخاست


صبر و دل و نام و ننگ ما برد

عشق آمد و هر چهار برخاست


عاشق نه یکی، هزار جان داد

ناله نه یکی، هزار برخاست


خواب دگرش به دیدن آمد

شاد آمد و شرمسار برخاست


از رنج منش چه شد زیادت

وز کشتن من چه کار برخاست


ای عقل، برو، ز ما که نتوان

زین میکده که هوشیار برخاست


با درد خوشم که نام مرهم

از خسرو دلفگار برخاست


نظر خود را بنویسید

نظرات