شماره ۴۱۳: نگارم در گلستان رفت و خارم پیش می‌آید

نوشته امیرخسرو دهلوی در دیوان اشعار امیر خسرو دهلوی فصل غزلیات

نگارم در گلستان رفت و خارم پیش می‌آید

ز خارا هم کنون بر من هزاران نیش می‌آید


رقیبت مهربانی هشت و ما را دشمن جان شد

دلم را، ای پسر، بنگر، چه محنت پیش می‌آید؟


بلا و محنت هجران، چه حال است این که پیوسته

نصیب جان مجروح من درویش می‌آید


ز بیگانه نمی‌نالم، مرا معلوم شد، ای مه

که غم‌های جهان یکسر مرا از خویش می‌آید


منال ز جور و محنت‌ها، خموش و دم مزن خسرو

که بر بی‌صبر در عالم مصیبت بیش می‌آید


نظر خود را بنویسید

نظرات