شماره ۴۷۷: چشمت گهی از غمزه هشیار نخواهد شد

نوشته امیرخسرو دهلوی در دیوان اشعار امیر خسرو دهلوی فصل غزلیات

چشمت گهی از غمزه هشیار نخواهد شد

وین دل ز خراش او بی خار نخواهد شد


گر تیغ زنی بر تن، ور نیش زنی بر جان

ناگاه رود جانش، بیمار نخواهد شد


عشقت ز پی کشتن مردانه به کار آمد

شادم ز غمت باری بیکار نخواهد شد


بر ما فتد ار تابی زان رخ، چه شوی رنجه؟

مهتاب ز افتادن افگار نخواهد شد


بیهوده چه گریم خون اصلاح دل خود را؟

تقویم چو از جدول طومار نخواهد شد


خونخوار بود، خسرو، عاشق ز چنین باده

مست است که تا محشر هشیار نخواهد شد


نظر خود را بنویسید

نظرات