شماره ۹۲۱: کسی که یار وفادار و مهربان دارد

نوشته امیرخسرو دهلوی در دیوان اشعار امیر خسرو دهلوی فصل غزلیات

کسی که یار وفادار و مهربان دارد

سعادت ابد و عمر جاودان دارد


مگر که گرد لب لعل آن صنم گشته ست

که باد صبحدم امروز بوی جان دارد


حدیث او همه روز و هلاک او همه شب

کسی بود که مرا دست بر دهان دارد


گل از جوانی مشغول حسن و خنده زنان

چه آگهست که بلبل چرا فغان دارد؟


مگر که جان بتوان بردن، ای مسلمانان

کسی ز بی غمی اندر جهان نشان دارد


بترس از آه من، ای چشم یار و برمشکن

که ناتوانی، این گرمیت زیان دارد


تبارک الله چندین دلی که سوی تو رفت

یکی چه گویی از آن جمله خان و مان دارد


رو مدار که مردار جان دهم پیشت

که چشم مست تو هم تیر و هم کمان دارد


زبان نماند، ز نامت هنوز سیری نیست

دریغ خسرو مسکین که یک زبان دارد


نظر خود را بنویسید

نظرات