شماره ۹۴۸: جماعتی که ز هم صحبتان جدا باشند

نوشته امیرخسرو دهلوی در دیوان اشعار امیر خسرو دهلوی فصل غزلیات

جماعتی که ز هم صحبتان جدا باشند

چگونه با خرد و صبر آشنا باشند


هلاکت من بیچاره از کسانی پرس

که چندگه ز عزیزان خود جدا باشند


ز بنده پرسی کاخر کجا همی باشی؟

ز خان و مان بدرافتادگان کجا باشند؟


به شهر چون تو حریفی بلای توبه خلق

عجب ز زاهد و صوفی که پارسا باشند


شراب صاف و سلامت ز بهر بیخبری ست

ولیک با خبران تشنه بلا باشند


دلا، ز کرده خود سوختی، نمی گفتی

که خوبرویان البته بیوفا باشند


بلای عشق بکش، خسروا، چو آن مرغان

که بند چنگل شاهین پادشا باشند


نظر خود را بنویسید

نظرات