شماره ۹۷۸: از نکو بد نگو نمی آید

نوشته امیرخسرو دهلوی در دیوان اشعار امیر خسرو دهلوی فصل غزلیات

از نکو بد نگو نمی آید

تو نکویی، نکو نمی آید


با من اربد کنی، نکو کن، از آنک

بد جز از تو نکو نمی آید


می روی سوی باغ با آن لطف

آب در هیچ جو نمی آید


آنکه خورشید می کند بر چرخ

تو کنی به، کز او نمی آید


عقل من با تو رفت، وین طرفه

که تو می آیی، او نمی آید


تاب سنگین دلت ندارم من

کار سنگ از سبو نمی آید


دل خسرو که در هوای تو ماند

جای دیگر فرو نمی آید


نظر خود را بنویسید

نظرات