شماره ۱۱۹۰: باغ بشکفت و سوری و سمنش

نوشته امیرخسرو دهلوی در دیوان اشعار امیر خسرو دهلوی فصل غزلیات

باغ بشکفت و سوری و سمنش

تازه گشت ارغوان و نسترنش


صفت باغ می کند بلبل

شاخ در شاخ می رود سخنش


یوسف گل رسید و شد روشن

چشم نرگس به بوی پیرهنش


تا کجا باشد آن سمنبر من

کاب و آتش شود گل از سمنش


مهر او ذره ذره کرد مرا

گر چه یک ذره نیست مهر منش


گر به خلقم رسن کند زلفش

بگسلم هم ز زلف چون رسنش


دیده در پیش او کشد خسرو

که بیند به چشم خویشتنش


نظر خود را بنویسید

نظرات