شماره ۱۳۴۹: وقت آن است که ما رو به خرابات نهیم

نوشته امیرخسرو دهلوی در دیوان اشعار امیر خسرو دهلوی فصل غزلیات

وقت آن است که ما رو به خرابات نهیم

چند بر زرق و ریا نام مناجات نهیم


گر فروشیم مصلا ز پی می، به ازآنک

رخت تزویر به بازار مکافات نهیم


مست گر، پای بلغزد، چو در آن ثابت است

دیده بر پاش به صد عذر و مراعات نهیم


دیده داریم و دل و جان و تن از عشق خراب

بر خرابی دو سه در وجه خرابات نهیم


عاشق صورت خوبیم که خلقی همه سر

بر در کعبه و ما بر قدم لات نهیم


شاه جان گشت چو بازیچه نفس کج باز

بینم اندر محل شه رخ و سر مات نهیم


دل خسرو که همه شیشه می می سنجد

سنگ قلب است که در پله طاعات نهیم


نظر خود را بنویسید

نظرات