شماره ۱۴۴۱: شکست پشت من از بار غم، چه چاره کنم؟

نوشته امیرخسرو دهلوی در دیوان اشعار امیر خسرو دهلوی فصل غزلیات

شکست پشت من از بار غم، چه چاره کنم؟

ز غصه چند خورم خون خویش و دم نزنم


به تیغ هجر دل من هزار پاره شده ست

عجب نباشد، اگر خون برآید از دهنم


ز بس که سینه خراشم چو گل ز دست فراق

چو لاله غرقه خون است چاک پیرهنم


ز بعد مردنم ار سوز دل چنین باشد

بسوزد از تب هجر تو در لحد کفنم


از آن دمی که دلم شد به صحبتت مایل

نماند میل به بالای سرو و نارونم


حدیث باغ چه گویم که با خیال رخت

نمی کشد دل غمگین به لاله و سمنم


بیا که بی تو به جانم ز محنت خسرو

به لطف خویش رهان از عذاب خویشتنم


نظر خود را بنویسید

نظرات