شماره ۱۵۸۵: امروز باز شکل دگرگشت یار من

نوشته امیرخسرو دهلوی در دیوان اشعار امیر خسرو دهلوی فصل غزلیات

امروز باز شکل دگرگشت یار من

یادی نکرد از من و از روزگار من


صد ره فتاده بر ره خویشم بدید و هیچ

رحمت نکرد بر دل امیدوار من


مردم در آرزوی کناری و بخت بد

ننهاد آرزوی من اندر کنار من


عمرم در انتظار شد و یک دم آن حریف

نآمد که وای بر من و بر انتظار من!


گه آه و گاه گریه و زاری و گه نفیر

یارب، کجا شد آن همه صبر و قرار من؟


گر من به کوی می دوم از بهر یک نظر

تا به که گشت می زند آن شهسوار من


ای مردمان، به زهره و مه بنگرید، لیک

زنهار منگرید به سوی نگار من


ایزد کجات بهر هلاک من آفرید

ای آفت دل من و آشوب کار من


دشمن بدید گریه خسرو، دلش بسوخت

هرگز نگفتیش که بس، ای دوستدار من


نظر خود را بنویسید

نظرات