شماره ۱۸۰۸: مرا چند آخر از خود دور داری؟

نوشته امیرخسرو دهلوی در دیوان اشعار امیر خسرو دهلوی فصل غزلیات

مرا چند آخر از خود دور داری؟

دلم را در هم و رنجور داری


روا داری که با آن روی چو شمع

شب تاریک ما بی نور داری


میان داری چو زنبوران کافر

مژه کافرتر از زنبور داری


ز رسوایی مرنج، آخر محال است

که عاشق باشی و مستور داری!


بتی گر داری، از فردا میندیش

که در خانه بهشت و حور داری


تو آن سلطان خوبانی، نگارا

که همچون فتنه صد دستور داری


ز چندان دل که ویران کرده تست

چه باشد گر یکی معمور داری؟


چو آتش در زدی، باری همین بین

چنین باشد که خود را دور داری


معافی، گر نمی پرسی ز خسرو

که خوبی و دل مغرور داری


نظر خود را بنویسید

نظرات