شماره ۱۸۱۵: بر لب اثر شراب داری
نوشته امیرخسرو دهلوی در دیوان اشعار امیر خسرو دهلوی فصل غزلیات
بر لب اثر شراب داری
وز غمزه خیال خواب داری
شب خسپی و ما کنیم فریاد
آگه نشوی، چه خواب داری؟
نارسته ز پوست می نماید
خطت که ز مشک ناب داری
در آب حیات غرقه شد خضر
زان سبزه که زیر آب داری
تری خطت بجای خویش است
هر چند بر آفتاب داری
لب از تو و دل ز من، خوشی کن
چون هم می و هم کباب داری
خون ریز که گر بپرسدت کس
در هر مژه صد جواب داری
گفتی کنمت به غمزه بسمل
بسم الله اگر شتاب داری
گر کشتنی است بنده خسرو
بیهوده چه در عذاب داری؟