شماره ۱۸۵۰: بختم از خواب در آمد چو تو با من خفتی

نوشته امیرخسرو دهلوی در دیوان اشعار امیر خسرو دهلوی فصل غزلیات

بختم از خواب در آمد چو تو با من خفتی

نه در آغوش که در دیده روشن خفتی


هر دمی گردی و در دیده ناخفته دوست

دوستانه ز پی کوری دشمن خفتی


یاد داری که شبی هر دو به بستان بودیم

من به خار و خس و تو در گل و گلشن خفتی


این چه عید است که خسرو ز تو قدری دریافت

که تو با او همه شب دست به گردن خفتی


نظر خود را بنویسید

نظرات