شماره ۱۸۵۲: نوبهار است و گل و موسم عید، ای ساقی

نوشته امیرخسرو دهلوی در دیوان اشعار امیر خسرو دهلوی فصل غزلیات

نوبهار است و گل و موسم عید، ای ساقی

باده نوش و گذر از وعد و وعید، ای ساقی


روز محشر نبود هیچ حسابش به یقین

هر که در کوی مغان گشت شهید، ای ساقی


گشت پیمانه چو تسبیح روان در کف شیخ

تا ز لعل تو یکی جرعه کشید، ای ساقی


حاصل از عمر ندارد به جز از حسرت و درد

هر که عید است ز میخانه بعید، ای ساقی


آنکه در کوی محبت قدم از صدق نهاد

دگر او پند ادیبان نشنید، ای ساقی


بارها کرده بدم توبه ز می، باز مرا

چشم مست تو به میخانه کشید، ای ساقی


زاهد از شرم تو دایم سرانگشت گزد

جز در میکده جایی مگرید، ای ساقی


نظر خود را بنویسید

نظرات