شماره ۱۸۶۶: آمد آن شادی جان بر ما دی
نوشته امیرخسرو دهلوی در دیوان اشعار امیر خسرو دهلوی فصل غزلیات
آمد آن شادی جان بر ما دی
شادی افزود مرا بر شادی
پایش افتادم و لب بگرفتم
گفت، بگذار، کجا افتادی؟
گفتم آن کردم، چون باد صبا
از دل غنچه گره نگشادی
سرو در آرزوی بندگیت
گله ها می کند از آزادی
یاد داری که از این پیش ز لطف
باده بر یاد خودم می دادی
کرد بیداد تو بر خسرو جور
نستد دارویی از بیدادی