شماره ۱۹۴۴: در سر افتاده ز عشق توام، ای جان، هوسی

نوشته امیرخسرو دهلوی در دیوان اشعار امیر خسرو دهلوی فصل غزلیات

در سر افتاده ز عشق توام، ای جان، هوسی

با سگ کوی تو گفتم که برآرم نفسی


بر درت حلقه چو زنجیر درم بهر درای

ناله ها کردم و فریاد چو بانگ جرسی


نشدی ملتفت حال من، ای عمر عزیز

هرگز این خواری و زاری نکشیده ست کسی


حلقه زلف سمن سای تو در دور قمر

فتنه پیدا کند و غارت و آشوب بسی


سر به سر با سگ کوی تو نهاده خسرو

چون به پابوس تو، ای جان، نشدش دسترسی


نظر خود را بنویسید

نظرات