شماره ۱۹۹۳: جهانی به خواب خوشست و من از غم به بیداری

نوشته امیرخسرو دهلوی در دیوان اشعار امیر خسرو دهلوی فصل غزلیات

جهانی به خواب خوشست و من از غم به بیداری

خورد هر کس آب خوش دل من به خونخواری


شب از غم بود صد سالم همه شب ز غم ناله

نباشد چنین حالم گرم دل کند یاری


گو کنم چو کم کاری هوای چون تو یاری

جفا کن کنون باری که میرم به دشواری


زدی غمزه و هر دم نمایی رخ و لب هم

چه بخشی کنون مرهم که زخمی زدی کاری


چو بر کنگرش جو جو ترا جلوه باید نو

رگ جانم ببرد خسرو کمندت به دست آری


نظر خود را بنویسید

نظرات