بخش ۱ - سرآغاز: خداوندا دلم را چشم بگشای

نوشته امیرخسرو دهلوی در دیوان اشعار امیر خسرو دهلوی فصل خسرو و شیرین

خداوندا دلم را چشم بگشای

به معراج یقینم راه بنمای


به رحمت باز کن گنجینهٔ جود

درونم خوان بشادروان مقصود


دلی بخش از ثنای خویش معمور

زبانی ز آفرین دیگران دور


درآسانیم شکر اندیش گردان

به دشواری سپاسم بیش گردان


امیدم را به جائی کش عماری

که باشد پیشگاه رستگاری


چو خود برداشتی اول ز خاکم

مده آخر به طوفان هلاکم


نظر خود را بنویسید

نظرات