غزل شمارهٔ ۸۸: بهار باغ و گل امروز، گوییا خوش نیست

نوشته سلمان ساوجی در دیوان اشعار سلمان ساوجی فصل غزلیات

بهار باغ و گل امروز، گوییا خوش نیست

ندانم این ز بهارست، یا مرا خوش نیست


دلا به عز قناعت بساز و عزت نفس

که بار منت احسان هر گدا، خوش نیست


برون ز گنج قناعت، بسیط روی زمین

به پای حرص بگشتیم و هیچ جا، خوش نیست


نظر خود را بنویسید

نظرات