غزل شمارهٔ ۱۵۰: دلی که شیفته یار دلربا باشد

نوشته سلمان ساوجی در دیوان اشعار سلمان ساوجی فصل غزلیات

دلی که شیفته یار دلربا باشد

همیشه زار و پریشان و مبتلا باشد


بلی عجب نبود گر بود پریشان حال

گدا که در طلب وصل پادشا باشد


بهانه تو رقیب است و نیست این مسموع

رقیب را چه محل گر تو را رضا باشد


جفای دشمن و جور رقیب و طعنه خلق

خوش است بر دل اگر دوست را وفا باشد


اگر تو را گذری بر من غریب افتد

و یا تو را نظری بر من گدا باشد


از آن طرف نپذیرد کمال او نقصان

وزین طرف شرف روزگار ما باشد


فگار گشت به خون جگر دل سلمان

بترس از آنکه بد و نیک را جزا باشد


نظر خود را بنویسید

نظرات