غزل شمارهٔ ۳۴۳: ماییم به کوی یار دلجوی
نوشته سلمان ساوجی در دیوان اشعار سلمان ساوجی فصل غزلیات
ماییم به کوی یار دلجوی
دیوانه زلف آن پری روی
ما راست بتی که تنگ خوی است
ماییم و دلی گرفته آن خوی
چون در دل و چشم ماست جایت
غیر از تو که دید سرو دلجوی
بیمار فتادهام به کویت
راز دل من، فتاده بر کوی
باد آمد و بوی زلفش آورد
آویخته جان ما به یک موی
ای خال تو گوی و زلف چوگان
در دور قمر فکنده گویی
من ترک نگار و می نگویم
ای واعظ عاشقان تو میگوی
سلمان چه نهی بر آب و گل دل
دست از دل و دل ز گل فرو شوی