قطعه شمارهٔ ۲۸: دیدمش دوش رخ تراشیده

نوشته سلمان ساوجی در دیوان اشعار سلمان ساوجی فصل قطعات

دیدمش دوش رخ تراشیده

گفتم ای جان و دل که روی تو خست


گفت مشاطه بهر چشم بدان

خالی از وسمه بر رخم می‌بست


عرضم زانکه سخت نازک بود

تاب وسمه نداشت خون برجست


نظر خود را بنویسید

نظرات