قطعه شمارهٔ ۸۲: ای خسروی که دست و دل کامگار تو

نوشته سلمان ساوجی در دیوان اشعار سلمان ساوجی فصل قطعات

ای خسروی که دست و دل کامگار تو

کار جهان به تیغ جهانگیر می‌کنند


شیران رایت تو هژبران رزم را

در مرغزار معرکه به نخجیر می‌کنند


آیات فتح را به زبان و سنان و تیغ

پیوسته اولیای تو تفسیر می‌کنند


اقبال تا به دامن جاه تو چنگ زد

حساد ناله زارتر از زیر می‌کنند


آب از هوای لطف تو دیوانه می‌شود

زان دست و پای آب به زنجیر می‌کنند


مقصود مقریان قماری دعای توست

زان ناله‌ها که در شب و شبگیر می‌کنند


خورشید طلعتا و زرای تو وجه من

اکنون سر ماه رفت که تدبیر می‌کنند


در کار بنده خرد و بزرگ آنچه راستی است

تاخیرها نموده و تقصیر می‌کنند


انعام شاه و حکم امیرست و من غریم

وجهی است دادنی به چه تاخیر می‌کنند؟


اکنون به لطف خویش ازیشان سوال کن

تا خود درین قضیه چه تقریر می‌کنند


بازار تیغ و کلک تو همواره تیز باد

تا کار ملک راستی از تیر می‌کنند


نظر خود را بنویسید

نظرات