قطعه شمارهٔ ۱۳۱: خسرو شمس و غرب شمس الدین

نوشته سلمان ساوجی در دیوان اشعار سلمان ساوجی فصل قطعات

خسرو شمس و غرب شمس الدین

بر همه سروران تویی مخدوم


در دولت ز تو شده مفتوح

مکرمت بر وجود تو مختوم


صاحب سیف و صاحب ملکی

بر صحف نام نیک تو مرقوم


طبعت آموخته قواعد ملک

ملکان از تو می‌برند رسوم


سیرت تو فضایل و افضال

عادت اهتمام اهل علوم


رایت دولت تو چون رایت

بر گذشته ز منتهای نجوم


از تو اصحاب علم را ادرار

و ز تو ارباب فضل را مرسوم


در حریم حمایت کرمت

من چرایم ز لطف تو محروم


رای عالیت را مگر نشدست

صدق و اخلاص من رهی معلوم


همتت چون روا همی دارد

که مرا می‌دهد به دست هموم


کرم تو گرفته جمله جهان

مال و زر بر هنروران مقسوم


من ز نیکی تو چو تو ز بدی

چند باشم منزه و معصوم


بنده مهمان خوان همت توست

دادخواهان به تو ز چرخ ظلوم


میهمان را سزد که داری نیک

خاصه مهمان مدح خوان و خدوم


تا بنازد به تخت شاهان بخت

تا بتاج است هر شهی موسوم


باش بر فرق جمله شاهان تاج

که تو شهباز و دیگران چون بوم


صبح اقبال تو دمیده ز شام

صیت رایت زری رسیده به روم


نظر خود را بنویسید

نظرات