جمشید و خورشید

نوشته سلمان ساوجی در جمشید و خورشید سلمان ساوجی

جمشید و خورشید

بخش ۱ - مناجات: الهی پرده پندار بگشای بخش ۲ - در حکمت آفرینش: به نام آنکه این دریای دایر بخش ۳ - قطعه: ای در هوای معرفت قدرتت چو باز بخش ۴ - در نعت پیامبر (ص): ز رحمت انبیا را آفریده بخش ۵ - رباعی: شاهی که به نعلین رخ مه آراست بخش ۶ - در معراج پیامبر (ص): در آن شب در سرای ام هانی بخش ۷ - غزل: ای ممکن دست قدرت بر بساط لامکان بخش ۸ - دعای دولت امیر شیخ اویس: درودی بی‌شمار از رب ارباب بخش ۹ - قطعه: داور دنیا، معز الدین حق، سلطان اویس بخش ۱۰ - قطعه: شاهی که در بسیط زمین حکم نافذش بخش ۱۱ - قطعه: سحرگاه ازل کز پرده عرض بخش ۱۲ - قطعه: بجز از آتش دراز زبان بخش ۱۳ - قطعه: روز کسوف ار کند قصد بدوزد به تیر بخش ۱۴ - قطعه: طاووس روز تا ز افق جلوه می‌کند بخش ۱۵ - آغاز داستان جمشید و خورشید : خبر دادند دانایان پیشین بخش ۱۶ - دیدن جمشید، خورشید را اندر خواب : چو روی خود بهشتی دید در خواب بخش ۱۷ - غزل: گفتم خیال وصلت گفتا به خواب بینی بخش ۱۸ - غزل: مطول قصه‌ای دارم که گر خواهم بیان کردن بخش ۱۹ - آگاهی فغفور شاه از حال جمشید: چو صبح از جیب گردون سر برآورد بخش ۲۰ - راز گفتن جمشید با پدر و مادر: در آخر غنچه این راز بشکفت بخش ۲۱ - غزل: گوئیا این نقش بیجان صورت جان من است بخش ۲۲ - از خواب گفتن جمشید با مهراب: ملک بگشاد راز صورت خواب بخش ۲۳ - اجازه سفر خواستن جمشید: ملک جمشید کرد آن راز مشهور بخش ۲۴ - سفر جمشید به روم : به روز فرخ و حال همایون بخش ۲۵ - غزل: غباری کز ره معشوقه آید بخش ۲۶ - روان شدن جمشید از ولایت پریان بسوی روم: به چین چون رومیان آیینه بستند بخش ۲۷ - کشته شدن دیو به دست جمشید : ز قلب لشکر آمد سوی جمشید بخش ۲۸ - در دیر راهب: به نزد بحر دیری دید مینا بخش ۲۹ - رباعی: لازم نبود که آنچه دولت باید بخش ۳۰ - جمشید و سفر دریا: ملک را چون بسیج آورد از آن دیر بخش ۳۱ - غزل: ای طوطی جان زین قفس سبز برون پر بخش ۳۲ - در وصف صبح: چو سیمین صبح سر بر زد ز خاور بخش ۳۳ - جواب دادن حورزاد جمشید را: پری گفتش که: «اینجا مرز روم است بخش ۳۴ - رفتن جمشید به اقامتگاه خورشید : در آن خرگه بت موزون شمایل بخش ۳۵ - عاشق شدن خورشید بر جمشید: گلی دید از هوا پیراهنش چاک بخش ۳۶ - غزل: ای صبا خیز و دمی دامن خرگه بردار بخش ۳۷ - قطعه: از سرِ گرمی جوابش داد شمع بخش ۳۸ - گفتگوی جمشید با شمع : ملک با شمع گفت ای گرم رو، نرم! بخش ۳۹ - غزل: چه منزل است که خاکش نسیم جان دارد بخش ۴۰ - غزل: ای میوه رسیده ز بستان کیستی بخش ۴۱ - غزل: زهی دو نرگس چشمت در ارغنون خفته بخش ۴۲ - غزل: خواهد گل رعنا که او باشد به آب و رنگ تو بخش ۴۳ - از خمار باز آمدن جمشید: ملک در خواب صوت چنگ بشنید بخش ۴۴ - غزل: باغ را رنگی و بویی ز بهارست امشب بخش ۴۵ - غزل: بیا جانا که خرم نو بهاریست بخش ۴۶ - طلب کردن خورشید جمشید را: بهار افروز چون شعری برانگیخت بخش ۴۷ - غزل: آفتابی از شکاف ابر ایما می‌کند بخش ۴۸ - باز گفتن خورشید از احوال جمشید به کتایون: گل زرد افق را دور بی باک بخش ۴۹ - غزل: در هر آن سر که هوا و هوست جا گیرد بخش ۵۰ - رباعی: ماییم کله چو لاله بر خاک زده بخش ۵۱ - نصیحت مهراب به جمشید: معنبر زلف را چون داد شب تاب بخش ۵۲ - غزل: شوق مِیْ‌اَم نیم شب بر در خَمّار برد بخش ۵۳ - دیدن جمشید ،خورشید را در باغ: در آن شب دید جمشید آفتابی بخش ۵۴ - غزل: خواهم که امشب خدمتی چون ساغر اندر خَور کنم بخش ۵۵ - دربند افتادن خورشید به دستور افسر، مادرش: به نوشانوش رفت آن شب به پایان بخش ۵۶ - قطعه: چو بر حدود یار حبیب بگذشتم بخش ۵۷ - بیتابی جمشید در فراق خورشید: چمن بی گل ،فلک بی ماه می‌دید بخش ۵۸ - غزل: آتش سودا گرفت در دل شیدای من بخش ۵۹ - رفتن مهراب در پی جمشید: همی گردید مهراب از پی جم بخش ۶۰ - غزل: غزل بخش ۶۱ - جمشید در درگاه قیصر: ملک با تاج زر کرد عزم درگاه بخش ۶۲ - نامه جمشید به خورشید: شب تاری به روز آورد جمشید بخش ۶۳ - غزل: تو ای جان من ای بیمار چونی؟ بخش ۶۴ - دو بیت شعر: رسولا خدا را به جایی که دانی بخش ۶۵ - غزل: دردا که رفت دلبر و دردم دوا نکرد بخش ۶۶ - غزل: آمکه عمری چو صبا بر سر کویش جان داد بخش ۶۷ - دلجویی خورشید از حال جمشید: چو از اغیار مجلس گشت خالی بخش ۶۸ - نامه خورشید به جمشید: بنام آنکه نامش حرز جان است بخش ۶۹ - غزل: ای باد صبحگاهی بادا فدات جانم بخش ۷۰ - رفتن جمشید به دژ خورشید و دیدن او: در آن غمنامه چون داد سخن داد بخش ۷۱ - غزل: مرا در جام خون دل مدام است بخش ۷۲ - غزل: خراباتی و رند ست آشکارا بخش ۷۳ - رباعی: امشب که شبم به وصل تو می گذرد، بخش ۷۴ - قطعه: شب دوشین بت نوشین لب من بخش ۷۵ - پاسخ مهراب به افسر: بدو مهراب گفت ای افسر روم بخش ۷۶ - قطعه: آن شنیدستی که ارباب تجارت گفته‌اند بخش ۷۷ - فرد: ما رقمی می کشیم تا به چه خواهد کشید بخش ۷۸ - بزم آرائی جمشید: ملک گفتا مباد ای صبح اصحاب بخش ۷۹ - رباعی: وقت سحر از باغ بهشت آمد باد بخش ۸۰ - غزل: بی گل رویت ندارد رونقی بستان ما بخش ۸۱ - غزل: مخورانده که همه کار به کام تو شود بخش ۸۲ - آزاد شدن خورشید: چو صبح از کوه بنمود افسر زر بخش ۸۳ - آمدن شادیشاه به خواستگاری خورشید: چو شاه چین علم بفراخت بر بام بخش ۸۴ - قطعه: بزمی که از نوای نوالش به بزم خلد بخش ۸۵ - هنرنمائی جمشید و شادیشاه در حضور خورشید و افسر: چو خورشید فلک برداشت از چین بخش ۸۶ - غزل: باد صبا به گرد سمندش نمی رسد بخش ۸۷ - نجات دادن جمشید ، قیصر را از مرگ: چو این شهباز زرین بال خاور بخش ۸۸ - ستایش قیصر از دلاوری جمشید: فرستاد افسر و خورشید را خواند بخش ۸۹ - غزل: عشق مرا از هزار کار برآورد بخش ۹۰ - خواستگاری شادیشاه از دختر قیصر: چو رای هند رخ بر تافت قیصر بخش ۹۱ - بازگشتن شادیشاه به شام: حکایت را بدین پیدا شد انجام بخش ۹۲ - لشکر کشی جمشید از روم به شام: زند از شهر گردان خیمه بر دشت بخش ۹۳ - غزل: بود ز غم صد گره بر گل و بر بارگل بخش ۹۴ - دوبیتی: آیا کراست زهره؟ آیا کراست یارا؟ بخش ۹۵ - غزل: شادی آمد از درون امشب که هان جان می‌رسد بخش ۹۶ - دوبیتی: از دیده دلم روز وداعش نگران شد بخش ۹۷ - قطعه: در آن روز وداع آن ماه خوبان بخش ۹۸ - رباعی: چون گل دهنی زمانه پر خنده نکرد بخش ۹۹ - غزل: سوی کلبه فقیران به سعادت و سلامت بخش ۱۰۰ - بازگشت جمشید به روم و دامادی او: به پیروزی و بهروزی از آن بوم بخش ۱۰۱ - رباعی: ای آینه کرده در رخت روی امید بخش ۱۰۲ - رباعی: از رنگ بیاض رویت ای رشک قمر بخش ۱۰۳ - نامه جمشید به پدر: ملک جمشید بنوشت از ره دور بخش ۱۰۴ - : ای پیک صبا مصر وصالم بکف آمد بخش ۱۰۵ - غزل: چمن شمع ز مرد ساق نرگس را چو بردارد بخش ۱۰۶ - دوبیتی: مرا چو یاد زیار و دیار خویش آید بخش ۱۰۷ - تدبیر جمشید و خورشید برای عزیمت به چین: ز شوق ملک چین آهی بر آورد بخش ۱۰۸ - اندرز: دلا زن خیمه بیرون زین مخیم بخش ۱۰۹ - حکایت: شنیدستم که با مجمر شبی شمع بخش ۱۱۰ - پند: گلستان گیتی به خاری نیرزد بخش ۱۱۱ - شکایت از پیری: به پایان شد شب عیش ملاهی بخش ۱۱۲ - تاریخ نظم داستان: به رسم حضرت سلطان عهد شیخ اویس