بخش ۵۲ - غزل: شوق مِیْ‌اَم نیم شب بر در خَمّار برد

نوشته سلمان ساوجی در جمشید و خورشید سلمان ساوجی فصل جمشید و خورشید

شوق مِیْ‌اَم نیم شب بر در خَمّار برد

بوی گلم صبح دم بر صف گلزار برد


ناله چنگ مغان آمد و گوشم گرفت

بیخودم از صومعه بر در خَمّار برد


با همه مستی مرا پیر مغان بار داد

هرچه ز مستی من یافت به یکبار برد


ساقی‌ام از یک جهت ساغر و پیمانه داد

مطربم از یک طرف خرقه و دستار برد


همچو گلم مدتی عشق در آتش نهاد

عاقبت آب مرا بر سر بازار برد


کار چو با عقل بود عشق مجالی نداشت

عشق درآمد ز در عقل من از کار برد


نظر خود را بنویسید

نظرات